زنان مبارز کوبانی

هفته‌هاست که مردم مبارز کوبانی اعم از زن و مرد و پیر و جوان آن چنان حماسی و فدایی‌وار علیه لشکر جهل و وحشت ایستادگی می‌کنند که همدردی و حمایت آزادی‌خواهان و انسان‌های شرافتمند سراسر جهان را در پی داشته‌است. شهرهای بزرگ جهان شاهد تظاهرات وسیع در دفاع از مبارزان کوبانی‌است، هرچند جهان به‌اصطلاح آزاد و رسانه‌های غرب در برابر آن چشم بسته‌اند.

آنچه جنبش کوبانی را واقعا نمونه و پرصلابت می‌سازد حضور شیرزنان مسلح در خط مقدم جنگ است. زنان آگاه و مصمم همدوش مردان بی‌باکانه با قلب‌های مملو از عشق می‌رزمند و جان می‌دهند، اما سرزمین شان را به جلادان عصر عتیق نمی‌دهند. درخشش زنان پرشور کورد در کوبانی، درس بزرگی ازعشق به میهن و انسانیت را به تمام ملل دربند و گرفتار رژیم‌های پوشالی خاصتا سازمان‌های زنان آزاده می‌دهد که «مردم متحد هرگز شکست نمی‌خورند».

بریده‌های اخبار جنایات ایالات متحده در افغانستان

از اشغال افغانستان توسط متجاوزان امریکایی و متحدانش سیزده سال گذشت. اشغالی ‌که با دسیسه‌ خونین یازدهم سپتامبر طرح‌ریزی شد و با غرش طیاره‌های بی-۵۲ زیر لوای سازمان ملل و ناتو آغاز و با امضای سند غلامی با نوکرانش در ارگ به هدف نهایی نزدیک گردید. امریکا طی نشست خاینانه بن، دشمنان آزموده ملت را که یک عمر تربیت نموده بود، بار دیگر به بهانه‌ی «مبارزه علیه تروریزم»، احیای «دموکراسی»، «حقوق بشر» و «بازسازی» بر گرده‌های زخمی ملت نصب کرد که نتیجه آن تکرار مضاعف خونریزی، ویرانی، غارتگری، فقر و تقویت بربریت و تروریزم برای ملت ما بود، اما یک مشت جانی و میهنفروش را میلیاردر و فربه ساخت.

تجاوز جنسی در پغمان

تجاوز وحشتبار جمعی اوباشان بر چهار زن در پغمان مردم سراسر کشور را در شوک عمیقی فرو برد. روزهاست در هر گوشه کشور اکسیون‌هایی در تقبیح این جنایت، راه‌اندازی می‌شوند. همه یک‌‌‌‌‌صدا خواهان اعدام هفت جانی‌ای ‌اند که فعلا در چنگ پولیس قرار دارند و به جرم شان اعتراف کرده‌اند.

درحالی‌که طی سیزده سال بر این چنین پلیدی‌ها چشم پوشیده شده‌است، اما در این مورد، محکمه تحت فشار افکار عامه حکم اعدام هفت تن را صادر کرد و کرزی هم آمادگیش را برای توشیح آن اعلام نمود. اما آنچه رسانه‌ها به آن نمی‌پردازند و زیر زده می‌شود، این است که هنوز مجرمان اصلی آزاد می‌گردند و فقط چند تجاوزکار کم‌زور محاکمه شده‌اند. «امیر پغمان» هم تقاضای اعدام فوری هفت تن را داد، چون بدین صورت افراد کلیدی برائت حاصل کرده، زمینه فراهم می‌گردد که عاملان اصلی این پلشتی در امان بمانند. در پغمان که ساحه حاکمیت عام و تام سیاف و قومندان‌هایش چون ممتاز، زلمی توفان، ملا عزت، شیرعلم و غیره است، ناممکن است که باندهای بی‌ارتباط به اینان بتوانند به راحتی رهزنی‌ و جنایتی به این پیمانه بزرگ را مرتکب گردند.

قربانیان معصوم غور

هنوز خون ده‌ها هموطن ما در ارگون نخشکیده بود که خون‌خواران طالبی ١٤ تن از هموطنان معصوم ما را در ولایت غور به‌صورت فجیع تیرباران کردند. اکثریت قربانیان این فاجعه زحمت‌کشان فقیری بودند که بعد از ماه‌ها کار شاق، می‌خواستند روزهای عید را در کنار فامیل‌های بی‌بضاعت شان سپری نمایند. لطیفه و نوروز که تازه ازدواج کرده بودند، می‌خواستند برای گذشتاندن نخستین روزهای زندگی مشترک شان به بند امیر بروند که اجساد شان که با سه عضو دیگر خانواده ددمنشانه تیرباران شده بودند به بازماندگان شان تسلیم داده شد.

قربانیان غور فقط به خاطر هزاره‌بودن قتل‌عام شدند. در ١٧ جوزای سال جاری نیز در ولسوالی گیزاب ولایت ارزگان ١٧ تن از جوانان رشید دایکندی را این قصابان آدم‌نما به جرم هزاره‌بودن سر بریدند. فقط چند روز قبل چندین هموطن بینوای اوزبیک ما را در فاریاب به گلوله بستند. این همه وحشیگری‌ها و قساوت بی‌مانند که از گوشه و کنار افغانستان گزارش می‌شود تحمل و صبر ملت را به نقطه غلیان رسانیده‌است.

رضا شهابی

با روی‌کار‌آمدن آدم‌کشان «میانه‌رو» تحت ریاست حسن روحانی در رژیم فاشیستی ایران، موج دستگیری و شکنجه و اعدام در برابر آزادی‌خواهان و دگراندیشان آن کشور شدت بی‌سابقه‌ای یافته‌است. دستگاه خونخوار «ولایت فقیه» که در لجن نیستی دست و پا می‌زند، در کنار اعدام و چپاول پناهجویان بینوای افغان، هر روز جنایات هولناکی در حق مردم سلحشور ایران نیز مرتکب شده، هر صدای مخالف را هیتلروار سرکوب می‌کند.

رضا شهابی، کارگر مبارزیست که به‌خاطر فعالیت‌های صنفی، بیش از چهار سال است تحت شکنجه‌های روحی و جسمی در اسارت رژیم آخندی به‌سر می‌برد. او با شهامت تمام ٥٠ روز است که دست به اعتصاب غذایی زده و در وضعیت جسمی نامناسبی قرار دارد. جلادان رژیم پوسیده خامنه‌ای‌ـ‌روحانی کم‌ترین توجهی به خواست‌های انسانی وی ندارند.

غزه افغانستان و فلسطین غرق آتش و خون

خون بی‌دفاعان در هرگوشه افغانستان و فلسطین جاریست و ما هر روز شاهد فجایع تکان‌دهنده آن هستیم. بدون شک عقب هر فاجعه و ویرانی، استعمارگران آدم‌خوار نشسته و با افراشتن آتش جنگ‌ها و غارت ملل به زندگی ننگین خویش ادامه می‌دهند. در این میان، جهان به‌اصطلاح آزاد در برابر قتل‌عام طالبی و صیهونیستی نه تنها سکوت اختیار نموده‌اند بلکه در خفا به آدم‌کشان اسلحه و امکانات می‌دهند.

غزه افغانستان و غزه فلسطین سال‌هاست به‌مثابه قربانیان هم‌سرشت و هم‌سرنوشت، فدای توطئه و دسیسه‌های سازمان‌یافته‌ قدرت‌های غربی و منطقوی می‌شوند. ما به وجدان‌های بیدار مردم جهان آواز می‌دهیم که علیه این موج فاشیزم عریان و ستمگری که جهان را به‌سوی بربریت حیوانی سوق داده‌است، برخیزند، ورنه به زودی این وحشت آنان را نیز به کامش فرو خواهد برد.

تسکین درد ارگون مبارزه است و بس

این بار مردم نگونبخت ارگون ولایت پکتیکا بر فرش عزای فرزندان خود نشستند. دشمنان سوگندخورده ملت ما به اشاره اربابان خارجی شان معصوم‌ترین توده‌های ما را هدف حمله وحشیانه شان قرار دادند. به گفته شاهدان عینی این انفجار که هدفش کشتن بی‌گناهان این منطقه بود، به اندازه‌ای شدت داشت که از بازار ولسوالی چیزی را سالم نگذاشت و بیش از نود تن را به کامش فرو برد. ریاست امنیت ملی نیز با اظهار این جمله که حمله‌ی ارگون از سوی گروه حقانی تحت رهبری آی.اس.آی راه‌اندازی شده، کار شان را تمام‌شده اعلام داشتند.

تجاوز دولت پاکستان بر کنر، دسیسه شیطانی امریکاست!

حملات راکتی ارتش منفور پاکستان در کنار مصایب گوناگون افغانستان سال‌هاست که تهدید عمده برای ساکنان ولایات شرقی خاصتا مردم بی‌دفاع کنر شمرده شده و جان و مال روستانشینان مظلوم را به خطر مواجه ساخته‌است. دولت تروریست‌پرور پاکستان که بقایش را در آشوب منطقه می‌جوید، به اشاره اربابان غربی‌اش پا فراتر نهاده اینک با حملات ویرانگر هوایی در صدد است تا منطقه را از سکنه خالی ساخته و برای پرورش جهالت‌پیشگان و طالب‌سازی، لانه تازه‌ای مهیا نماید.

دولت فاسد کابل که معجونی از مهره‌های جیره‌خوار بیگانگان است، تماشاگر جنایت و رذالت رژیم پاکستان باقی‌مانده در برابر پیشروی‌هایش خاموشی مرگبار اختیار نموده‌است. ارگ‌نشینان که در مقابل جرنیل‌های پاکستانی دهان‌پرآب اند، فقط با ارایه چند جمله عوام‌فریبانه مبنی بر آماده‌باش نیروها در سرحدات شرقی، لقمه‌ی چربی را در گلو مطبوعات ساخت خود تخته کرده، بار مسوولیت شان را سبک کردند.

رانش زمین در ولسوالی ارگوی بدخشان

هنوز فرش عزای قربانیان سیلاب‌زده‌‌ی جوزجان، سرپل، فاریاب، غور و چند جای دیگر جمع نشده بود که رانش زمین در ولسوالی ارگوی بدخشان، جان و مال صدها هموطن مظلوم ما را در فاصله چند ساعت در هم کوفت و ملت درددیده ما را بار دیگر به ماتم عمیق نشاند. «حزب همبستگی افغانستان» به تمامی بازماندگان این حادثه المناک ابراز تسلیت نموده خود را در اندوه جانکاه آنان شریک می‌داند.

تا یک شبانه روز این حادثه دلخراش، هیچ‌گونه کمک و مساعدتی که بتواند در آن هنگام مردم گرفتار مصیبت را نجات دهد، از سوی نهادهای دولتی و موسسات خیریه صورت نگرفته‌است. از جهت دیگر گفته می‌شود که سال‌ها قبل مناطق آسیب‌پذیر افغانستان بخصوص بدخشان از سوی زمین‌شناسان نشانی شده و با هشدار در اختیار دولت ضدمردمی کابل قرار گرفت تا برای حفظ جان باشندگانش اقداماتی انجام دهد. ولی از آنجایی که همه‌ی سردمداران دولت غرق چپاول و عیش و عشرت خویش اند، کوچک‌ترین اعتنایی به وضعیت اسفناک مردم نکردند. کمک‌هایی هم که از جانب دولت صورت می‌گیرد خود داستان دردناک دیگریست. یکی از نمایندگان فاریاب در پارلمان به تلویزیون «خورشید» گفت وزارت زراعت ۸۶ تن آرد به سیلاب‌زدگان آن ولایت فرستاده اما آرد کهنه و گندیده که قابل استفاده نبود.

۸ ثور سیاه‌تر از ۷ ثور

هشت و هفت ثور، لکه‌های ننگ تقویم ما اند که بیش از سه دهه وحشت، بربادی، تباهی و فروریزی تمامی زیربناهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وطن ما را به دنبال داشت. اما تا هنوز میهن‌فروشان خلقی‌ـ‌‌پرچمی و جاهلان خون‌خوار تنظیمی به‌مثابه عوامل این فجایع تاریخ کماکان بر سرنوشت ملت ما حاکم بوده با فروش چندین‌باره مادر وطن، حیثیت و غرور ملی ما را خدشه‌دار کردند و خود غرق عشرت اند.

مردم ما با دادن قربانی و مرارت‌های طاقت‌فرسا پوزه اشغالگران روسی و چاکرانش را به خاک مالیدند ولی با تاسف آسایش و امنیت حکم‌فرما نشد و بهای خون‌های ریخته‌شده در هشتم ثور ١٣٧١ توسط رهبران تنظیمی ساخت پاکستان و ایران به یغما رفت. به جای جشن پیروزی، مردم ما به سوگ فرزندان خود نشستند. جنگ‌های تباه‌کن تنظیمی، تجاوز بر مال و ناموس ملت و پاتک‌سالاری شیرازه سیاسی-اقتصادی افغانستان را از هم پاشید. کابل به حمام خون بدل شد. بیش از هفتاد هزار کابلی را قتل‌عام نموده و وحشیگری‌هایی کردند که کابوس آن تا هنوز از ذهن مردم پاک نشده‌است. دولت پوشالی کرزی و یاران جنگسالارش بدون ندامت و سرافکندگی، هشتم ثور را «جشن ملی» می‌نامند که در حقیقت توهین به خون ده‌ها هزار هموطن ما و سرپوش‌گذاشتن به جنایات تکان‌دهنده‌ای است که نه فراموش می‌شوند و نه هرگز از خاطره‌ها زدوده خواهند شد. سیاه‌روز هشت ثور، نه تنها دستاوردهای مقاومت ضد روسی ملت را برباد داد بلکه راه را برای تباهی بیشتر و تسخیر کشور توسط لشکر قرون‌ وسطایی طالبان و دولت‌های پلید پاکستان، ایران، امریکا و ده‌ها کشور دیگر مساعد ساخت.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 36 نفر