جلریز، راه مرگ و گریز

از همان اول صبح مسافران با یکدیگر حرف نزده و فقط با یک سلام کنار هم در موترها می‌نشینند. همگان با ترس و تشویش باید جهت رسیدن به مقصد، سفر پرخطر مسیر جلریز-راه مرگ و گریز- را بپیمایند.

جلریز در ۴۰ کیلومتری کابل و یکی از نزدیکترین ولسوالی‌های میدان‌وردک است که ناامنی و قربانی‌گرفتن‌هایش شهره عالم گشته و اما دادرسی هرگز نیافت. از جهت دیگر راه جلریز کوتاه‌ترین فاصله به ولایات مرکزی (بامیان، غور، دایکندی) و ولسوالی‌های دای‌مرداد، حصه اول و دوم بهسود ‌میدان‌وردک می‌باشد که شاید هم در آینده شاهراه افغانستان مرکزی باشد.

آلوده شدن چوک تلاشی و مکتبی با نام قومندان خونخوار حزب اسلامی

عطاگل مشهور به آدم خان، یکی از قومندانان خونخوار و جانی حزب اسلامی گلبدین، از اولین کسانی بود که به‌خاطر براندازی حکومت داوود خان با مسعود و سیاف یکجا از پاکستان سلاح آورد، اما برنامه‌ شوم وی از سوی مردم منطقه افشا شده و از ترس محاکمه دوباره به پاکستان متواری گردید.

پس از هجوم احزاب هفتگانه‌ی پشاوری، آدم خان برای ویرانی کشور به افغانستان برگشت و جبهه خود را در تورغر ننگرهار تاسیس کرد. در ابتدا، آدم خان شخص گمنامی بود. بر حسب ماهیت احزاب بنیادگرا، این قومندان سفاک طی نامه‌ای به مردم فرمان داد تا به جبهه تورغر گاو و گوسفند و گندم ارسال کنند، اما مردم سرخرود با دشنام‌های رکیک جواب نامه وی را دادند. زمانی که آدم خان از جواب مردم خبر شد، با تنی چند از قومندانانش بر ولسوالی سرخرود هجوم ‌برد و تعداد بی‌شمار اهالی آن ولسوالی را سلاخی کرد که از آن روز به بعد قساوت و بی‌رحمی او زبان‌زد همه شد.

سما
سما، دختر ۹ ساله‌ای که پس از بلعیدن سکه توسط مادرش به شفاخانه صحت عامه جلال‌آباد انتقال داده شد ولی در اثر بی‌توجه‌ای داکتران جان باخت.

ساعت ۱۱ شب است و پایواز استدعا می‌کند:

«داکتر صاحب، وضع مریض ما زیاد خراب است. از صبح تا حال دوامدار استفراغ می‌کند. داکتر صاحب داخله گفت به شما احوال بدهم که یکبار مریض را از نزدیک معاینه کنید.»

داکتر جراح در جواب با عصبانیت می‌گوید:

«ای وقت مریض شدن است؟ تمام روز کار کردیم حالی شما در نیم شب هم ما را آرام نمی‌مانید. تو برو از اتاق کاکا یک چایبر چای بیار، باز مریض ترا می‌بینم، تا او وقت نمی‌میرد.»

گفتگوی مختصر پایواز و داکتری در شفاخانه صحت‌ عامه ننگرهار.

حسن: «هیچکس به دادم نمی‌رسد!»

به تاریخ ۲۸ جوزا ۱۳۹۶ به دیدار هموطن داغدیده ما حسن رفتیم. وی حدود پنج ماه است که در جدول سرک پهلوی صحت عامه همراه با کودکانش به دلیل بی‌سرپناهی خیمه‌نشین گردیده است. حسن که مصروف تجارت موتر در جلال‌آباد بود، طی توطئه‌ای تمام ثروتش را از دست داد. او اعتراضش را به دولت رساند، اما روزگارش تلختر گردید، حتا تا جایی که به خانمش تجاوز صورت گرفت.

روایت پردرد چند خانواده قربانی حمله انتحاری چهارراهی زنبق

به تاریخ ۱۰ جوزای ۱۳۹۶، تانکری مملو از مواد منفجره در نزدیکی چهارراهی زنبق انفجار داده شد که در نتیجه بیشتر از ۶۰۰ تن کشته و زخمی به‌جا ماند. اغلب قربانیان این جنایت را انسان‌های تنگدست و میانه‌حالی می‌سازند که در تلاش لقمه نانی از خانه بیرون شده بودند و امروز خانواده‌های شان در داغ عزیزان خویش نشسته و اکثریت شان یگانه نان‌آور کاشانه خود را از دست داده‌اند. در شام روز حادثه، ع و غ با گروهی از چاکران و کامره‌های عکاسی برای اخذ عکس‌های فیسبوکی به دیدار زخمیان رفتند و به ظاهر غمشریکی کردند، اما امروز بازماندگان قساوت مذکور در بدترین شرایط به‌سر می‌برند و کسی بازخواست‌گر شان نیست. البته از دولتمندان خاینی که در پیش قدم‌های نحس گلبدین و ده‌ها جانی دیگر فرش سرخ هموار می‌کنند، چنین توقعی اشتباه نابخشودنی است.

دیدار با چند تن از قربانیان حادثه چهارراهی زنبق مسکونی منطقه فقیرنشین ده خدایداد شهر کابل و شنیدن داستان هولناک هر یک آنان دردی است که شاید هرگز نتوان فراموش کرد. البته این چند نمونه‌ای از حال زار قربانیان و بازماندگان شان است و دیگران وضعیت بهتری از اینان ندارند.

گردهمايى هواخواهان حزب همبستگى در اروپا در دفاع از پناهجویان

۱۰ جون ۲۰۱۷ - هانور، آلمان: «هواخواهان حزب همبستگى در اروپا» با شماري از نهادها و سازمان‌هاى ديگر افغان و آلمانى گردهمايى اعتراضى‌ای عليه سياست‌هاى نادرست دولت آلمان و كشورهاى ديگر اروپايى در قبال اخراج اجبارى پناهجويان افغان برگزار کردند.

معلمان، از تنگدست‌ترین شهروندان کشور

متاسفانه وضعیت اقتصادی معلمان کشور ما بدتر از دست‌فروشان است. اکثر آنان در مناطق فقیرنشین شهر در خانه‌های کهنه و کرایی زندگی می‌کنند و اغلب از دروغ‌گویی و عوام‌فریبی دولت شاکی اند. با روی‌کارآمدن هر رییس‌جمهور و وزیر نو به آنان وعده‌های میان‌تهی داده شده ولی پسان‌ها دیده می‌شود که وزیران خاینی همچون قانونی و فاروق وردک به نام آنان میلیون‌ها دالر را به جیب زده و سراسر کشور را مکتب‌های خیالی فرا گرفته‌اند.

افغانستان، دومین کشور با کمترین امکانات صحی

مجله «لنست» (The Lancet) در رده‌بندی صحی سالانه خود، افغانستان را در میان ۱۹۵ کشور از آخر دومین کشور با کمترین امکانان صحی قرار داد. این مجله که به‌طور هفته‌وار به ‌چاپ رسیده و دومین پرخواننده‌ترین مجله طبی در سطح جهان به شمار می‌رود، سالانه شاخص‌های صحی‌ای را در ۳۰ نوع مریضی موسوم به «شاخص دسترسی و کیفیت صحی» (Health Access and Quality Index) به نشر می‌رساند. گزارش ۲۰۱۵ مجله مذکور که به تاریخ ۱۸ می ۲۰۱۷ انتشار یافته نشان می‌دهد که به‌طور مجموعی افغانستان از ۱۰۰ فقط ۳۲ امتیاز را از آن خود کرده است که امتیازی به‌مراتب پایین‌تر از ناکامی می‌باشد. افغانستان بلندترین امتیاز ۷۹ در مبارزه با مرض دیفتریا (Diptheria)، کمترین امتیاز ۶ در مبارزه با امراض قلبی کم‌خونی موضعی (Ischaemic heart disease) و ۷ را در امراض وخیم گرده (Chronic kidney disease) دریافت نموده است. البته شایان ذکر است که هیچ‌ کشوری و حتا جمهوری افریقای مرکزی که با ۲۹ امتیاز در آخرین رده قرار گرفته، امتیاز یک رقمی به‌مثل افغانستان کسب ننموده است.

افغانستان، دومین کشور با کمترین امکانات صحی

نداف‌ها، پیشه‌وران تهی‌دست و تحقیرشده افغانستان

«ندااااااف کار دارین، نداااف! ندااااااف کار دارین، نداااف!»

آوای مردان بی‌روزگاری است که فقر و تنگدستی شان را فریاد می‌کشند؛ آوای پیشه‌ورانی که باوجود داشتن کار، بی‌کار هستند؛ آوای فرودستانی که در کوچه و بازار نام پیشه‌ی شان معادل داو و دشنام پنداشته می‌شود؛ اما آنان در آهنگ تار ماشین ندافی، درد و رنج شان را می‌نوازند. در افغانستان هیچ پیشه‌وری مانند آهنگر، کلال، گلکار، نجار، آسیاب‌بان، حبلی‌ساز و دیگران روزگار خوشی نداشته باشند ولی نداف‌ها در بدترین وضع زندگی نسبت به همه به‌سر می‌برند، چرا که کار جابه‌جا و دوامداری ندارند. امروز پولی کمایی می‌کنند تا قرض دیروز شان را بپردازند و شاید پس‌فردا چیزی کمایی کنند تا قرض امروز و فردا را بدهند.

معارف تخار زیر بار خیانت و فساد زمین‌گیر است

در معارف تخار، خیانت بزرگی در جریان است، اما چون دزدان و فاسدان حاکم اند، از کنار آن به آرامی می‌گذرند و فریاد تخاریان را کسی نمی‌شنود. از وزارت معارفی که خود مخترع هزاران مکتب، معلم و شاگرد «خیالی» بوده، انتظار بالاتری هم نمی‌توان داشت.

در تخار، از رییس معارف گرفته تا تمامی مدیران لیسه‌ها و... بر اساس روابط تعیین شده اند که جز منافع شخصی خود شان به بهبود تعلیم و تربیه، ذره‌ای علاقه ندارند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 155 نفر