رفیق موخیکا؛ وجدان بیدار امریکای لاتین خاموش شد
- رده: مقالات
- نویسنده: میرویس
- منتشر شده در دوشنبه، 06 جوزا 1404

خوزه «پهپه» آلبرتو موخیکا کوردانو در ۲۰ می ۱۹۳۵ در مونتهویدیو، پایتخت یوروگوای زاده شد. آموزش ابتدایی را در مکتبهای دولتی کسب کرد ولی نتوانست دوره متوسط را به پایان رسانده و به پوهنتون راه یابد. او خیلی زود وارد فعالیتهای سیاسی شده و در جوانی به حزب ملی، یکی از احزاب راستگرای یوروگوای پیوسته و با کار به عنوان منشی جوانان، استعداد سیاسیاش را به نمایش گذاشت. برخورد با دیدگاههای ارتجاعی حزب نامبرده و تاثیر انقلاب کیوبا، سبب شد تا موخیکا در سال ۱۹۶۲ از آن جدا گشته و با جمعی از نیروهای چپگرا، حزب سوسیالیستی «اتحاد مردمی» را بنیان گذارد.
چندی بعد در بحبوحه اوجگیری مبارزات انقلابی در امریکای لاتین، موخیکا به جنبش رهاییبخش ملی «توپاماروها» پیوست. در مقالهای «فلم "حکومت نظامی"، افشاگر جنایات خونین سیآیای در امریکای لاتین» در معرفی این سازمان چنین آمده است:
«سازمان توپاماروها (برگرفته از نام توپاک امارو، مبارز اسطورهای علیه استعمار اسپانیا در قرن ۱۶)، از منضبطترین و زبدهترین گروههای چریکی که جهان تا کنون کمتر نمونهای چون آن دیده است. این سازمان در اوایل دهه ۱۹۶۰ توسط راول سندیک، فعال مارکسیست تأسیس شد. او در آغاز با بسیج کارگران نیشکر تلاش داشت تغییرات اجتماعی را از راه مبارزات مسالمتآمیز بهوجود آورد اما پس از سرکوبهای مکرر به این باور رسید که از مسیر قانونی هرگز نمیتوان به هدف رسید؛ از این رو مبارزه مخفی و چریکی شهری را در پیش گرفت.
اعضای توپاماروها بهدلیل نفوذشان در نهادهای کلیدی چون بانکها، پوهنتونها، رسانهها و حتی پولیس و اردو، عملیاتهایی مصادره بانکها، پخش اعلامیهها از رادیوها، گروگانگیری چهرههای جنایتپیشه و... را پیش میبردند. روزنامه «نیویارک تایمز» در ۱ اگست ۱۹۷۰ نوشت: "توپاماروها عموماً میکوشند از کشتوخون پرهیز کنند. هدف آنان تمسخر دولت و نظام ظالمانه حاکم است." یکی از عملیاتهای مشهورشان حمله به کلب شبانهی اشراف یوروگوای بود که پس از تخلیه آن، این شعار را بر دیوار نگاشتند: "یا همگی برقصند یا هیچکس نرقصد!"»
این گروه چریکی شهری با هدف به راه انداختن یک انقلاب ملی فعالیت میکرد و موخیکا در آن نقش فعال داشت. پس از شناساییاش توسط پولیس، به زندگی مخفی رو آورده و به مناطق روستایی رفت. با تشدید سرکوب توسط رژیم پاشکو آریکو، فعالیت توپاماروها نیز شدت گرفت. در یکی از درگیریها شش گلوله به موخیکا اصابت نمود ولی جان سالم بدر برد. او چهار بار بازداشت شد که دو بار آوازه فرارهای جسورانهاش به سراسر امریکای لاتین رسید.
پس از رهایی از آخرین دور زندان، به «جبهه فراگیر» پیوست و در سال ۱۹۹۴ بهعنوان نماینده مردم وارد پارلمان گردید. صداقت، سادهزیستی، و دفاع از مردم او را به یکی از محبوبترین چهرههای یوروگوای مبدل ساخت. در انتخابات ۲۰۰۹ با اکثریت آرا به ریاست جمهوری رسید و موفق گردید تا فقر ۷ درصد کاهش و دستمزدها ۲۵۰ درصد افزایش یافت؛ ازدواج همجنسگرایان را قانونی سازد و از آزادیهای اجتماعی وسیعا حمایت نماید.

آخرین زندانیان توپامارو پس از آزادیشان در سال ۱۹۸۵. در ردیف اول (از چپ): خوزه موخیکا، پسر آدولفو واسن (که در زندان درگذشت)، مائوریسیو روسنکوف، خورخه زابالسا، خولیو مارنالس و الوتررو فرناندس ویدوبرو.
رسانههای وابسته به امریکا که همیشه در پی سرنگونی حکومتهای مردمی اند، تبلیغات گستردهای را علیه او نیز به راه انداختند اما همچو چاوز، مادورو، لولا داسیلوا، اوو مورالیس و کریستینا فرناندز، محبوبیت مردمیاش مانع عملی شدن توطئههای امپریالیستی گردید.
یکی از برجستهترین مواضع موخیکا حمایت قاطع از مبارزات مردم فلسطین بود. در سال ۲۰۱۴، همزمان با حملات وحشیانه اسراییل بر غزه، وی این جنایات را «نسلکشی» خوانده و اظهار داشت که مقاومت مردم فلسطین بخشی از نبرد جهانی علیه امپریالیزم است. تحت رهبری او، یوروگوای در مسیر بهرسمیت شناختن کشور فلسطین گامهای مهمی برداشت. لوییس آلماگرو، وزیر خارجه وقت، در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد که یوروگوای نیز مانند برازیل و آرجنتاین کشور فلسطین را بهرسمیت خواهد شناخت.
«جبهه خلق برای آزادی فلسطین» در اعلامیهای ضمن تسلیت درگذشت موخیکا نوشت:
«موخیکا وجدان زندهی مظلومان بود، صدایی صادق برای حقیقت در دوران سکوت، و نمونهای نادر از پاکی و صداقت انقلابی. فلسطین در دل و وجدان موخیکا جا داشت. او حمایت واقعی خود از مردم ما را زمانی نشان داد که در سال ۲۰۱۴، حملهی اسراییل به غزه را "نسلکشی" خواند؛ موضعی شجاعانه که فراتر از محاسبات دیپلماتیک بود و با صراحت، صدای راستگرایان صهیونیست را به چالش کشید.
اکنون که با این رهبر آزاد و بینالمللی وداع مینماییم، تاکید میداریم که موخیکا در حافظه فلسطین و وجدان همهی انقلابیون جهان زنده خواهد ماند.»
لولا داسیلوا رییسجمهور برازیل، در پیامی ویدیویی گفت:
«خداحافظ، رفیق پهپه موخیکا. موخیکا در ۹ دههی زندگیاش با شور تمام علیه دیکتاتوری کشورش جنگید.
او با دفاع از دموکراسی، در راه عدالت اجتماعی و پایان نابرابریها، هرگز دست از مبارزه بر نداشت.»
اوو مورالس، رییسجمهور پیشین بولیویا بیان داشت:
«همیشه توصیههایش را به یاد دارم؛ سرشار از تجربه و خرد بود. معتقد به اتحاد و میهن بزرگ امریکای لاتین بود. آموزهها و سرمشق او همچنان پابرجا خواهد ماند.»

خوزه موخیکا با اوو مورالس، رییسجمهور بولیویا
گوستاوو پترو رییسجمهور کلمبیا، نوشت:
«خداحافظ دوست من. امیدوارم روزی امریکای لاتین سرودی مشترک داشته باشد؛ و امریکای جنوبی را "آمازونی" بنامند.»
در حالی که شخصیتهای ملی، دموکرات و انقلابی از مبارزات و دوران زندان موخیکا با افتخار یاد نموده و پیوستن وی به توپاماروها را برجسته میپندارند، رسانههای وابسته به امریکا و انگلیس مانند بیبیسی، افغانستان انترنشنل، طلوع و آریانا و جمعی از خبرنگاران ناآگاه و بیسواد با تقلید از این رسانهها عمداً این بخش درخشان زندگی او را سانسور کرده، فقط سادهزیستیاش را برجسته ساختند. حال آن که سادهزیستیاش نیز برخاسته از جهانبینی و باورهای کمونیستی او بود نه مسئلهای فردی یا نمایشی. او با کنار گذاشتن ثروتطلبی و افکار عدالتخواهانه و مبارزات پیگیرش برای بسیاری از تودههای خسته از ستم و نابرابری به چراغ امیدی مبدل گردیده است.

خوزه موخیکا همراه با جمعی از رهبران کشورهای امریکای لاتین