نمای یادبود از قربانیان قیام گوانگجو

چند روز قبل تصاویری از اهدای «جایزه جهانی گوانگجو» را دیدم که امسال برای «مادران خاوران» از ایران و عادل رحمان خان (فعال حقوق بشر بنگلادیشی) داده شده‌است. بی‌درنگ به یادم آمد که از افغانستان این جایزه در سال ۲۰۰۶ به ملالی جویا اهدا شده بود.

«بنیاد یادبود ۱۸ می» در کوریای جنوبی خاطره ۱۶۵ کشته‌ای را زنده نگه‌می‌دارد که در قیام شکوهمند می ۱۹۸۰ جان باختند. این قیام ضد استبدادی از صفحات درخشان مبارزات مردم کوریا می‌باشد.

در ١٩٧٩ کودتاهی تحت رهبری چون دو هوان که از جانب دولت امریکا حمایت می‌شد به وقوع پیوست و دولت نظامی اعلام گردید. با گسیل ارتش به شهر گوانگجو، خیزش‌های وسیع مردمی علیه دیکتاتوری آغاز و طی چند هفته به اوج خود رسید. مردم با حمله بر مراکز ارتش و پلیس سلاح به‌دست گرفته علیه دولت خودکامه به پا ایستادند. محصلان و معلمان تظاهرات سراسری را رهبری نموده و چندین اتحادیه را بنیان نهادند که پایان دادن به دیکتاتوری حکومت نظامی، حداقل دستمزد و آزادی مطبوعات از خواست‌های اساسی شان به‌شمار می‌رفت. اما دولت اقدامات سختی را در پیش گرفت و جهت سرکوب معترضان نیروی نظامی فرستاد؛ دروازه‌های نهادهای تعلیمی را بست؛ تمامی فعالیت‌های سیاسی را قدغن نمود و فعالان زیادی را به زندان افکند.

«بمب‌ها، طیاره‌ها، تانک‌ها و تجهیزات تخنیکی دیگر در درجه دوم اهمیت برای جنگ علیه تروریزم اند. ترسناک‌ترین و پرقدرت‌ترین اسلحه در زرادخانه امریکا کدام است؟ مطبوعات ما.»
تام ایدکنس (Tom Adkins)، سایت NewsWithViews.com
نقش رسانه‌ها در جنگ

در تکسی شهری از یک گوشه کابل به گوشه‌ دیگر روان بودم که نطق هفته‌وار کرزی از ورای رادیو پخش می‌شد. کرزی رشد رسانه‌ها و آزادی بیان را بزرگ‌ترین دستاورد حاکمیت سیزده ساله‌اش خواند. پیرمردی که در کنارم نشسته بود بلافاصله گفت: «در گذشته به دهن مردم قفل می‌انداختند اما گوش حاکمان باز بود، کرزی راه ساده‌تر را انتخاب کرد، به گوش خود و کابینه‌اش قفل انداخت ولی دهن مردم را باز گذاشت.»

درمورد بسط بی‌سابقه‌ رسانه‌های افغانستان طی سیزده سال گذشته حرف‌های ناگفته بسیاری وجود دارند که از دید مردم همیشه پنهان نگهداشته شده‌اند. درک عوامل سربرآوردن سمارق‌وار صدها نشریه و رادیو و تلویزیون و تمویل آن‌ها توسط امریکا و متحدانش ممکن نیست مگر این که مروری بر تاریخچه سوءاستفاده استعمار امریکایی از مطبوعات داشته باشیم که امروز از آن منحیث «امپریالیزم رسانه‌ای» یاد می‌شود.

معترض ترکی

یوسف یرکل مشاور رجب طیب اردوغان، صدراعظم ترکیه، با لگدکاری یک معترض در منطقه «سوما» در شهر «مانیسا»، خشم مردم و کارگران را برانگیخت. این معترض اردوغان را دزد و قاتل خوانده به سمت موتر حامل وی حمله کرده بود. این لگد به سان دسته گلی از سوی حکومت اخوانی اردوغان تلقی شد که در پای تابوت قربانیان حادثه انفجار معدن گذاشته‌است. در پی این حرکت، هزاران کارگر و فعالان سازمان‌های مدنی و احزاب چپی به سرک‌ها ریختند و علیه دیکتاتوری ترکیه شعار دادند.

روزنامه ترکی‌زبان «ملیت» در سرمقاله ١٨ می ٢٠١٤ خود نوشت:

آدمکشان معتدل در کابل

کابل طی روزهای گذشته شاهد دو گردهمایی در دو بخش جداگانه این شهر بود. روز ٢٩ اپریل جهادی‌ها تحت رهبری عبدالله و محقق در هوتل انترکانتیننتل گردهم آمدند و یک روز پس از آن حدود ٥٠٠ تن از اعضای گروه طالبان در مسجد عیدگاه کابل در نزدیکی غازی ستدیوم (کشتارگاه دوران طالبان) تجمع کردند. صدای تکبیر و ترانه‌های طالبی این گروه تا ارگ ریاست جمهوری می‌رسید.

هر دو تجمع مشابهت‌های زیادی داشتند زیرا چانه‌زنی در مورد چگونگی قاپیدن قدرت و رسیدن به ارگ هدف اصلی هر دو گردهمایی بود.

تظاهرات خانواده‌‌های شهیدان

عرصه سیاسی افغانستان امروز توسط لشکری از عناصر ضدملی و خادم بیگانگان آلوده گردیده و جمعی از  چوکره‌های شان آنان را با بی‌شرمی «سرمایه‌های ملت» می‌نامند. متاسفانه مردم ما در نبود یک رهبر واقعا ملی، دموکرات و باوجدان به دام میهن‌فروشان و باداران خارجی شان اسیر گردیده‌اند.  چرا چنین است؟ دلیل را شریل برنارد، همسر زلمی خلیلزاد و یکی از کارگزاران مهم «راند کارپوریشن»، چنین شرح می‌دهد:

«ما گذاشتیم که تمامی رهبران میانه‌رو کشته شوند. دلیلی که ما امروز در افغانستان رهبر میانه‌رو نداریم این است که ما به آنان [بنیادگرایان] اجازه دادیم که همه را بکشند. آنان چپ‌ها، میانه‌روها و عناصر بینابینی را در دهه هشتاد و بعد از آن کشتند و همه را نابود کردند.» (ایشیا تایمز، ١٨ مارچ ٢٠١٠)

کارتون فیفا و تیفا

بدون تردید انتخابات در کشوری دارای فاسدترین دولت جهان، تنها با یک کارزار بی‌سابقه تبلیغاتی می‌توانست در ذهن مردم به‌مثابه یک حرکت واقعی و «آینده‌ساز» جلوه‌گر گردد و بس. در سومین نمایش انتخاباتی ریاست‌جمهوری با صرف صدها میلیون دالر در یک برنامه از پیش‌ طرح‌شده شعور سیاسی مردم به بازی گرفته شد تا مردمی را که به تجربه دریافته‌اند رای شان در انتخابات‌‌های قبلی هیچ تغییری در زندگی شان به بار نیاورد، پای صندوق‌های رای بکشانند.

اکثریت مطلق رسانه‌های افغانستان در یک حرکت سازمان‌یافته، هم‌صدا فقط نظرات مثبت را انعکاس داده، بر انتقادات جدی که مشروعیت انتخابات را زیرسوال برد، پرده افکندند. حتا ندای مخالفت داکتر رمضان بشردوست که با درس‌‌گیری از انتخابات قبلی گفت: «همان کسی را که امریکا بخواهد برنده اعلان خواهد شد ولو یک رای داشته باشد»، از هیچ رسانه‌ای انعکاس نیافت.

گوهر عشقی مادر ستار بهشتی

در تمامی کشورهایی با دولت‌های مستبد، مادران شجاعی را می‌توان سراغ نمود که لباس خونین جگرگوشه‌های شان را پرچم عدالت‌خواهی ساخته با استقامت و ایستادگی رزمیده‌اند. در ایران تحت سلطه آزادی‌کش آخندی،‌ جمع وسیع این چنین مادران شکوهمند وارد عرصه مبارزه شده خواب از چشم سردمداران دستگاه پوسیده «ولایت فقیه» ربوده‌اند. گوهر عشقی، آخرین نمونه مادران دوست‌داشتنی است که طی دوسال گذشته ندای دادخواهی‌اش در سراسر جهان پیچید. بعد از این که ستار بهشتی، پسر مبارز گوهر عشقی توسط ساطور‌به‌دستان رژیم به قتل‌ رسید، او به راه پرافتخار پسرش گام نهاد و با استقامتش عرصه را برای قاتلان ملتش تنگ نمود.

تاثیرات سیفلیس بر بدن انسان

طوری که در نوشته «امریکا، بانی سلاح‌های کیمیاوی و بیولوژیکی» گفته شد، امریکا به‌خاطر سرکوب مردم جهان و غارت ثروت آنان و ایجاد وحشت و ترس از انواع مختلف سلاح‌های کیمیاوی و بیولوژیکی استفاده می‌کند. این درنده‌خویی سردمداران امریکا نه تنها در مقابل ملل مظلوم و ستم‌کش جهان اعمال می‌گردد بلکه مردم و ارتش آن کشور نیز شکار این اهداف پلید می‌گردند.

دولت امریکا از نظامیان خود به‌خاطر آزمایش سلاح‌های جدید کیمیاوی و بیولوژیکی به‌حیث حیوانات لابراتواری، درحالی استفاده می‌کند که آنان خود از اثرات مضر آن بی‌خبر اند. اگر ریشه‌ی امراض مهلکی چون ایدز، هپیتات، جنون گاوی، سل و صدها مرض دیگر را جستجو کنیم، درمی‌یابیم که منشا اکثر آن‌ها در آزمایشگاه‌های پنتاگون و سی.آی.ای است.

گلبدین و قطب‌الدین

در این روزها دیدن لاف و پتاق و عوام‌فریبی‌های یازده کاندید ریاست‌جمهوری از طریق رسانه‌ها انسان را مالامال از خشم و تنفر در برابر کسانی‌ می‌سازد که با آنهمه گذشته مکدر و نفرت‌بار شان تلاش دارند خود را شخصیت‌های ملی و خیرخواهان مادرزاد ثابت سازند. رسانه‌های ملوث‌شده هم تمام این بازی‌های کودکانه را جدی گرفته، می‌کوشند تنور انتخابات را داغ نگه‌دارند. بخش عمده رسانه‌ها به‌مثابه ماشین‌های مشوب‌سازی افکار عامه اینسو‌آنسو نظرات سانسور و دیکته‌شده مردم را انعکاس می‌دهند که تو گویی تمام ملت آنچنان غرق شادی برای انتخاب رییس‌جمهور اند که برای رسیدن روز انتخابات لحظه‌شماری دارند. آنان با شعارهای «بیایید با شرکت در انتخابات آینده روشن را رقم زنیم»، «رای شما، آینده شما»، «یک رای سرنوشت شما را تعیین می‌کند» و غیره در ذهن مردم تداعی می‌کنند که بعد از انتخابات شانزدهم حمل درهای بهشت به روی افغانستان و مردمش باز شده کشور به جاده تعالی راه خواهد یافت.

ایم.آی.شش و سی.آی.ای دخیل در تجارت موادمخدر

نوشته‌ای تحت عنوان «مواد مخدر افغانستان، فاجعه‌بارتر از تروریزم» را در سایت «حزب همبستگی افغانستان» خواندم. این نوشته بیشتر به عوامل داخلی رشد سرسام‌آور تریاک در افغانستان پرداخته‌است. اخیرا به مقاله‌ای تحت عنوان «ام.آی.شش ارباب تجارت جهانی مواد مخدر می‌باشد» برخوردم که توسط یک جاسوس‌ سابق سازمان استخبارات نظامی انگلستان (MI6) نوشته شده‌است و در ٢٦ می ٢٠٠٦ در سایت «جستجوگر حقیقت» (The Truth Seeker) منتشر شده است.

هرچند دخیل‌بودن و رهبری تجارت و قاچاق مواد مخدر توسط این سازمان‌ها نکته تازه نیست و فراوان درمورد گفته شده و حتا فلم‌هایی بر اساس آن ساخته شده، اما افشاگری‌های جیمز کاسبولت (James Casbolt)، کارمند سابق ام.آی.شش، که شخصا در این تجارت سهم داشته، آگاهی‌بخش است و از روی آن می‌توان به دلیل عمده رشد بی‌سابقه مواد مخدر افغانستان طی ١٢ سال تحت اشغال امریکا، انگلستان و متحدانش پی‌برد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 148 نفر