راضیه

دولت امریکا با تبلیغات وسیع و گسترده به طور مداوم مردم جهان را از امکان دستیابی و استفاده سازمان‌ها و گروه‌های تروریستی به سلاح کیمیاوی و بیولوژیکی می‌ترساند حال آنکه خود بزرگترین تولیدکننده، استفاده کننده و پخش‌کننده این نوع سلاح‌های کشتارجمعی به شمار می‌رود.

این تبلیغات را امریکا در حالی به راه انداخته که هرکس می‌داند دستیابی به اسلحه بیولوژیکی و کیمیاوی نیاز به تکنالوژی پیشرفته دارد و گروه‌های تروریستی با افکار قرون وسطایی هرگز قادر به ساخت آن نیستند. اکثر گروه‌های هراس‌افکن و دولت‌های مستبد از طریق امریکا و انگلستان به این سلاح‌ها دست یافته اند.

کودکان افغان قربانیان اصلی جنگ»

آغازین سال ۲۰۰۲ میلادی و نخستین روزهای حاکمیت سیاسی حامد کرزی به عنوان رییس جمهور مؤقت افغانستان بود که طی سخن‌ها و مصاحبه‌های رسمی خویش با صراحت گفت: «ملا عمر مرتکب جنایت‌های بزرگی شده که باید محاکمه و مجازات شود.»

امریکا بزرگترین تهدید برای جهان

نتایج یک نظر‌سنجی که به تاریخ ٢ جنوری ٢٠١٤ از سوی «موسسه بین‌المللی گالوپ» (WIN/Gallup International) به نشر رسیده، نشان می‌دهد که اکثریت مردم دنیا امریکا را بزرگترین تهدید برای صلح جهانی می‌دانند. در این نظر‌سنجی ۶۷۸۰۶ تن از ٦٥ کشور جهان شرکت ورزیده‌اند. مردم ایالات متحده و کشورهای امریکای لاتین که بار ویرانگری‌های دولت امریکا را به دوش می‌کشند، بیشتر از سایر ملل، امریکا را عامل بی‌ثباتی جهان می‌دانند. بر اساس این گزارش پاکستان پس از امریکا دومین تهدید بزرگ بر ضد امنیت و ثبات جهان خوانده شده.

سید طیب جواد

روزنامه «دیلی بیست» به تاریخ ١٨ دسامبر ٢٠١٣ اسنادی را فاش نمود که از جیره‌خواری سید جواد طیب پرده بر‌می‌دارد. بر اساس این اسناد اداره توسعه‌ی بین‌المللی امریکا (USAID) سالانه بیش از ١٠٠٠٠٠ دالر جیره به سید طیب جواد می‌پرداخت که این رقم شامل کرایه خانه و مصارف غذایی او نمی‌شود. جواد از سال ٢٠٠٢ الی ٢٠٠٣ رئیس دفتر کرزی بود و بعدا بنابر شایستگی در خدمت به اهداف امریکا، سفیر افغانستان در آنکشور شد.

سید طیب جواد همزمان از دو پیمانکار امریکا RANCO و «انترنیوز» دالر دریافت می‌کرد. به گفته مسئولان اداره توسعه‌ی بین‌المللی امریکا این پول بخاطر جلب تحصیلکرده ‌های غرب در دولت کرزی به حیث تکنوکرات‌ها برای «بازسازی» افغانستان پرداخت می‌شد.

ببرک با بادار روسی و کرزی با بادار امریکایی

زمامداران دست‌نشانده بیگانگان معمولا برای توجیه مزدوری و غلامی شان استدلال‌های یکسانی ارائه کرده آن را حرف‌های مردم وانمود می‌سازند. دولت‌های پوشالی از آنجایی که بین مردم ریشه ندارند، ادامه حیات شان را در خوشخدمتی و پوزه‌مالی هرچه تمام‌تر به اربابان خارجی شان دانسته به هر صورتی می‌کوشند تجاوز خارجی را با پوششی از کلمات زیبای «همکاری» و «همسویی» مخفی سازند. اگر دیروز میهنفروشان خلقی ـ پرچمی از «کمک انترناسیونالیستی همسایه بزرگ شوروی» سخن می‌گفتند، امروز جیره‌خواران امریکا نام «کمک جامعه جهانی» را بر آن گذاشته اند.

من بخشی از سخنرانی‌های ببرک کارمل را با نطق‌های حامد کرزی بصورت مقایسوی گرد‌آوری نموده‌ام که از لابلای آن می‌توان به درک این نکته رسید که حکام فروخته‌شده در هر دوره تاریخ، در حرف و عمل با هم شباهت زیادی دارند هرچند بنابر اقتضای زمان شیوه‌ها و نیرنگ‌های متفاوتی را برای چاکری برگزینند:

اعتصاب کارگران در امریکا

یکبار دیگر جامعه امریکا که دولتش ادعای «صدور دموکراسی»، «حقوق بشر» و «عدالت» به سایر کشور های جهان را دارد، با موجی از اعتراضات و اعتصابات کارگری مواجه گشته است که در برابر بی‌عدالتی حاکم برخاسته اند. به تاریخ ٢ دسامبر ٢٠١٣ کارگران رستورانت‌های غذای آماده (فاست فود) بخاطر بلند بردن مزد در شهرهای نیویارک، شیکاگو، واشنگتن دی‌سی، دیترویت و میشیگان دست به اعتصاب زدند. این کارگران که تعداد شان به هزاران تن می‌رسید تصمیم داشتند که در ١٠٠ شهر امریکا به اعتراض شان ادامه دهند. به گزارش «اسوشیتید پرس» این بزرگترین راهپیمایی در زمینه پایین بودن دستمزدها در چند سال اخیر بود.

معترضان با شعار «ما نمی توانیم با مزد ٧.٢٥ دالر در ساعت زنده بمانیم!» راهپیمایی را همراهی می‌کردند. در این تظاهرات کارگران خواهان افزایش معاش شان از ٧.٢٥ دالر به ١٥ دالر در ساعت بودند. آنان می‌گفتند با مزد فعلی نمی‌توانند ضروریات مورد نیاز شان را خریداری کنند چون نرخ مواد خوراکی و پوشاک و ادویه بسیار بلند است و اکثریت این کارگران ادعا دارند که فرزندان شان شبانه گرسنه به خواب می‌روند.

«آزادی تنها ارزش جاودانه تاریخ است. اگر کسی نان شما را بگیرد، آزادی شما را هم گرفته و اگر کسی آزادی شما را بگیرد، مطمئن باشید که نان شما هم در معرض تهدید است.»

(آلبرکامو)

شعر مقاومت

ای کاش «آلبرکامو» جمله‌ دیگری هم می‌گفت، جمله‌ای که قادر می‌بود وضعیت کشوری را به تصویر کشد که از داشتن نان و آزادی محروم است؛ کشوری که در آنجا استقلال و دموکراسی به دار آویخته می‌شوند؛ روشنفکران مترقی و با احساس تازیانه می‌خورند؛ شرافت و وطندوستی جرم است؛ آزادیخواهی و مبارزه با نابرابری مسخ شده‌اند و.... زمانی که یک سرزمین دارای چنین حالتی باشد، تا متشکل شدن توده‌های میلیونی دربند آن و ویرانی کاخ استعمار و استبداد، تنها چیزی که می‌تواند اثرگذارترین نقش را در مسیر بهبود زندگی افراد جامعه از خود بجای گذارد، فرهنگ و ادبیات است. ادبیات هم می‌تواند افراد یک جامعه را از وحشت‌ناک‌ترین و قرون‌وسطایی‌ترین وضعیت به سوی یک جامعه انسانی و روشنفکری رهنمون شود و هم می‌تواند همان افراد را در بسیاری جهات مشابه انسان‌هایی نماید که هدفشان فقط دریدن همنوعان شان است.

فقر در کابل

طی ١٢ سال گذشته دهها میلیارد دالر زیر نام کمک به مردم افغانستان سرازیر شد اما به جیب یک مشت جنایتکار و خاین و ضدملی ریخت و فقط قطره‌هایی از آن در پروژه های رفاهی به مصرف رسید. همین جمعی که طی بیش از یک دهه از غارهایشان بیرون شده زیر نام «جهاد»، «دموکراسی» و «بازسازی» میلیونرها و حاکمان پوشالی کشور شدند، امروز برای باداران غربی شان عذر و زاری دارند که ماشین جنگی و کشتار شانرا از کشور بیرون نکنند ورنه سرمایه های بادآورده آنان در خطر قرار خواهد گرفت.

درحالیکه حتی آدمکشان طالبی طی یک دهه میلیاردها دالر از مواد مخدر و کمکهای غرب بدست آوردند، اما وضعیت اکثریت مطلق مردم ما تیره‌گشت، فقر و فلاکت سراسر جامعه را فرا گرفته است و بیش از دومیلیون دیگر در دام موادمخدری افتیدند که بیشترین سودش به جیب جنایتکاران و اشغالگران غربی ریخت. مقام اول دولت افغانستان در فساد و مافیایی شدن جامعه «دستاورد» بزرگ امریکا برای وطن ما بود که آینده کشور را به تباهی سوق خواهد داد.

زنان در رژیم طالبان و کرزی

«دو زن به شکل برهنه در جنوب‌شرق افغانستان از درخت حلق آویز شدند» این خبر به تاریخ ٢٨ سپتامبر ٢٠١٣ به مطبوعات رسید که تکان دهنده ترین رویداد خشونت علیه زنان در یک دهه گذشته در افغانستان است که به ثبت می‌رسد. دین محمد درویش سخنگوی والی لوگر به رسانه ها گفته است که جسد دو زن در حالی که بصورت برهنه به یک درخت حلق آویز شده بودند، در ولسوالی بره‌کی برک این ولایت پیدا شده اند. هنوز مشخص نیست که آنان به چه جرمی اعدام شده اند. سخنگوی والی طبق معمول از شروع تحقیقات درین مورد سخن گفت که نتیجه آن هیچوقت معلوم نخواهد شد.

تیرباران یک پسر و دختر جوان در ملاء عام بنابر حکم یک شورای محلی به جرم فرار از منزل و رابطه عاشقانه در منطقه دند غوری شهر پلخمری ولایت بغلان خبر دردناک دیگری بود که روز ٢٥ نوامبر صورت گرفت.

فلم «گمشده»

امسال مصادف بود با چهلمین سال کودتای نظامی شیلی که در ١١ سپتمبر ١٩٧٣ به وقوع پیوست و دولت منتخب و مردمی سلوادور آلنده توسط دیکتاتور شریر، جنرال اگوستو پینوشه، به کمک دولت امریکا سرنگون گردید. تحت سرپرستی مستقیم سی.آی.ای سه دهه تمام جو فاشیزم و کشتار بر شیلی چیره گشت، هزاران تن بازداشت و سربه نیست شدند و بیش از دوصدهزار تن مجبور به فرار از کشور گردیدند.

در میان این کشته شدگان دو خبرنگار امریکایی، چارلز هارمن (Charles Horman) ٣١ ساله و فرانک تروجی (Frank Teruggi) ٢٤ ساله نیز شامل بودند. چارلز هارمن خبرنگار و مستندساز امریکایی در شیلی زندگی میکرد و برای چندین روزنامه پیشرو و مترقی مینوشت. در ١٧ سپتامبر ١٩٧٣، شش روز پس از کودتای نظامی، هارمن از خانه اش دستگیر و پس از انتقال به «استدیوم ملی شیلی» -جایی که ٤٠٠٠٠ تن زندانی سیاسی به شمول آوازخوان و ترانه‌ساز شهیر این کشور ویکتور خارا نگهداری میشدند- ناپدید گردید.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 160 نفر