صایمه و صادق رفتند، پارلمان‌نشینان بر تخت خود برجا

صایمه و صادق رفتند، پارلمان‌نشینان بر تخت خود برجا

اول سرطان ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۵ صبح هشت انتحاری پارلمان افغانستان را هدف قرار دادند، ولی پارلمان‌نشینان آسیبی ندیده، طبق معمول هموطنان مظلوم‌ ما در سوگ جگرگوشه‌هایشان نشستند. گفته می‌شود انتحار‌کنندگان از گروه آدمکش و مزدور حقانی و تحت رهبری مستقیم سازمان ترورگستر آی‌.اس‌.ای دست به این عمل فجیع زده‌اند. جای بسا تاسف در اینجاست که رسانه‌ها به‌جای بازتاب آلام قربانیان اصلی این جنایت، تمام داستان را به قهرمانی کاذب «تق چپه کو» خلاصه کردند و پارلمان‌نشینان معامله‌گر و ضدملی هم هرکدام از اینکه جان سالم بدر برده‌اند آنچنان غرق مستی و بزرگنمایی نیروهای امنیتی و شخصیت‌سازی رییس پارلمان بودند که درد جانکاه شهادت صایمه‌گک هشت ساله کلا به فراموشی سپرده شد. صحنه‌سازی‌ها و قهرمان‌تراشی‌های حاکمان به قصد منحرف ساختن افکار عامه به حدی کارا بود که فریاد جگرخراش خانواده مظلوم صایمه گوش شنوایی نیافت.

مصطفی برادر صایمه که در «شفاخانه استقلال کابل» بستری است.
مصطفی برادر صایمه که در «شفاخانه استقلال کابل» بستری است.

روز بعد (۲ سرطان ۱۳۹۴)، به دیدار خانواده‌ای رفتم که یکی از اعضای فامیل شان (صایمه، ۸ ساله) را در این حادثه از دست داده‌اند و دو عضو دیگرش (صادق ۴۰ ساله، مامای صایمه؛ مصطفی ۱۰ ساله، برادر صایمه) به شدت زخمی و در شفاخانه استقلال کابل بستری اند. بدبختانه امروز اطلاع یافتم که صادق نیز به جاودانگی پیوست.

غلام‌محمد، پدر صایمه، یگانه نان‌آور خانواده است. او مامور پایین‌رتبه وزارت زراعت با معاش ۶۰۰۰ افغانی می‌باشد. بنابر مشکلات اقتصادی، مدت ۶ ماه می‌شود که در خانه خسرش در قلعه افغانان زندگی می‌کند. وی می‌گوید:

«قبل از این که اشرف غنی به ریاست جمهوری برسد، ٨٠٠٠ افغانی معاش داشتم، اما همین که او به قدرت رسید، معاشم به ٦٠٠٠ افغانی کاهش یافت. بنا مجبور شدم در زیرزمینی خانه خسرم به زندگی فقیرانه خود ادامه دهم.»

او با گلوی پر از بغض ادامه می‌دهد:

«اشرف غنی در کمپاین انتخاباتی‌اش گفته بود که در دسترخوان فقیران تغییر می‌آورد. واقعا به وعده‌اش وفا کرد! و یک نان دسترخوان مان را به نصف نان بدل کرد.»

صایمه‌ی هشت ساله، دختر غلام‌محمد متعلم صنف دوم مکتب رخشانه بود که در حمله انتحاری پارلمان افغانستان جانش را از دست داد.
صایمه‌ی هشت ساله، دختر غلام‌محمد متعلم صنف دوم مکتب رخشانه بود که در حمله انتحاری پارلمان افغانستان جانش را از دست داد.

صایمه، دختر غلام‌محمد متعلم صنف دوم مکتب رخشانه بود که در حادثه المناک اخیر جانش را از دست داد. صایمه هشت سال داشت و هنوز غرق بازی‌های طفلانه، از دنیای پرکشمکش و خونریز چیزی نمی‌دانست. مصطفی، برادر صایمه، نیز در این حادثه یک گرده‌اش را از دست داده و چندین چره به پاهایش اصابت کرده‌است. مامای صایمه، صادق که زخم شدید برداشته بدنش سوخته بود، پس از تحمل چهار روز درد طاقت‌فرسا جان باخت.

پدر شهید صایمه می‌گوید:

«با آنکه فرزندانم و مامای شان قربانی اعضای پارلمان شدند، تنها دو وکیل برای تسلیت‌گفتن به خانه مان آمدند و بس. هیچ‌کس از حال ما خبر ندارد، ما مردم فقیر سال‌هاست که قربانی پشت قربانی می‌دهیم، بار بار به ماتم می‌نشینیم، اما این دولت از اشک و خون فرزندان این ملت اندکی شرم نمی‌کند. اگر گاهی هم به کلبه‌های غریبانه مان می‌آیند، هدف شان انعکاس رسانه‌ای و خاک‌زدن به چشم مردم است، نه کمک.»

وی در ادامه می‌گوید:

«حیف رای که ما به شما دادیم. برای هر دوی تان ع و غ، حیف ما ملت که رای دادیم!»

صادق مامای صایمه که در «شفاخانه استقلال کابل» بستری بود و به تاریخ ۴ سرطان ۱۳۹۴ جان سپرد.
صادق مامای صایمه که در «شفاخانه استقلال کابل» بستری بود و به تاریخ ۴ سرطان ۱۳۹۴ جان سپرد.

صادق که هنوز جان نباخته بود، برایم می‌گوید:

«در روز حادثه دنبال خواهرزاده‌هایم به مکتب رفته بودم و در حمله برابر شدم.»

وی که بیشتر بدنش سوخته، در اتاقی یکجا با ده مریض دیگر به‌سر می‌برد. تمام مریضان این بخش، از گرمی هوا و خرابی هواکش‌های اتاق شکایت داشتند. یکی از مریضان این شفاخانه درحالی‌که وضعیتش وخیم به نظر می‌رسید، برایم گفت که مدت یک ساعت می‌شود که سیروم‌اش بندش پیدا کرده، اما باوجودی که از سوی پایواز مریض به نوکریوال احوال داده شده، همه بی‌پروا اند.

موسی، پدرکلان صایمه می‌گوید:

«امریکا و دیگر کشورهای که افغاستان را اشغال کرده‌اند، می‌گویند که ما برای تان صلح و امنیت آورده‌ایم. اما کجاست امنیت؟ کجاست صلح؟ اینان نه تنها که صلح و امنیت نیاوردند بلکه بدبختی، سیهروزی و خونریزی را به مردم ما تحفه آوردند. مردم ما هر روز درگیر انتحار و انفجار اند. از روزی که اینان به قدرت رسیدند، هم جان مردم را گرفتند و هم نان مردم را. باید مردم علیه این همه بدبختی‌ها و بی‌عدالتی‌ها به پا خیزند. از این که هر روز قربانی می‌دهیم و خاموش نشستیم، بهتر است یا یکبار بمیریم و یا این که امریکا کثیف را همراه با نوکرانش از افغانستان عزیز بیرون کنیم.»

صادق مامای صایمه که در «شفاخانه استقلال کابل» بستری بود و به تاریخ ۴ سرطان ۱۳۹۴ جان سپرد.
پوستر شهید صادق صفری

عیسی، برادر بزرگتر صادق می‌گوید:

«در آن روز، مردم در آتش و دود می‌سوختند، در خون غرق بودند، ولی هیچ‌نوع کمک و امبولانس برای انتقال زخمیان وجود نداشت، تا این که خود مان به کمک شان رفتیم و با تکسی زخمی‌های خود را به شفاخانه انتقال دادیم»

نادیه، مادر سوگوار شهید صایمه که پایواز پسر زخمی‌اش نیز بود، با چشمان پراشک و گلوی بغض‌آلود برایم می‌گوید:

«دخترک ما زیاد لایق بود و بسیار شوق مکتب‌رفتن و درس‌خواندن را داشت. صایمه‌گک هرگز غیرحاضری نمی‌کرد و بسیار دختر منظم و با‌هوش بود.»

«طالب! اگر دشمن مردم بی‌گناه نیستی، می‌رفتی خود را در داخل پارلمان منفجر می‌کردی و ٢٤٩ وکیل پول‌دوست را از بین می‌بردی، نه اولاد مظلوم ما را.»

اعضای این خانواده ماتمدار، یکصدا سخنان شان را چنین پایان می‌دهند:

«ما هیچ‌نوع خواستی از دولت فعلی نداریم. از کدام دولت؟ کشوری که رییس‌جمهورش توسط امریکا انتخاب می‌شود و از رییس‌جمهوری که به خواست امریکا کار می‌کند، چه خواستی داشته باشیم؟ خواست همه مردم آوردن صلح و امنیت و یک لقمه نان است که این دولت توان آن را ندارد.»

پدر صایمه و اعضای «حزب همبستگی» در کنار مصطفی برادر شهید صایمه که در «شفاخانه استقلال کابل» بستری است.
پدر صایمه و اعضای «حزب همبستگی» در کنار مصطفی (برادر شهید صایمه) که در «شفاخانه استقلال کابل» بستری است.
دیدار اعضای «حزب همبستگی» با صادق که شدیدا زخمی و در «شفاخانه استقلال کابل» بستری بود. متاسفانه صادق به تاریخ ۴ سرطان ۱۳۹۴ جان سپرد.
دیدار اعضای «حزب همبستگی» با صادق که شدیدا زخمی و در «شفاخانه استقلال کابل» بستری بود. متاسفانه وی به تاریخ ۴ سرطان ۱۳۹۴ جان سپرد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 116 نفر