رادیو اروپای آزاد (رادیو آزادی)، سی.آی.ای و رسانه های خبری امریکا

«رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی» دستگاه تبلیغاتی «سی.آی.ای»

رادیو آزادی

قسمت نخست
نویسنده: ستانسی کان | مترجم: سمیر

تاریخچه «رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی»، از مسایلی اند که بر بنیاد آن بهترین نوشته های جاسوسی به رشته تحریر درآمده اند. در جریان دو دهه نخست فعالیت آن، درامه های اسرار آمیزی که معمولا بوسیله این رادیو ها واقعی جلوه می‌نمودند، زهر افکنی، جاسوسی، بمبگذاری، خرابکاری، قتل ها و مرگ بدون شرح یک تعداد از کارمندان آن از جمله نشانه هایی هستند که این رادیو ها قویا در جنگ سرد دخیل بودند.(١) نویسندگانی که پیرامون آن نوشته اند – که بیشتر از جمع خودشان است- بگونه‌ی قصدی انتخاب شده اند تا اینگونه مسایل را در گزارش هایشان جا بدهند. این رویداد ها بیانگر تمام واقعیت های پشت پرده این دستگاه های تبلیغاتی امریکا در جریان دو جنگ سرد است.

تا حال هیچ گزارش جامع در رابطه به فعالیت و کارکرد های این دستگاه های رادیویی انتشار نیافته است، اگر هم چنین کاری صورت بگیرد، درصورتی که به سایر رسانه های خبری پرداخته نشود ناکافی خواهد بود. روی فعالیت های این رادیو ها همیشه سرپوش گذاشته شده و نخواسته اند تا به انعکاس واقعیت ها پیرامون «رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی» بپردازند و اینکه این دستگاه ها از چینل های تبلیغاتی «سی.آی.ای» اند. شواهد تاریخی که در این نوشته بدان استناد شده، نمایانگر آن است زمانیکه بحث روی این دستگاه های خبری میشود، اینچنین رسانه ها عمدا اتکا به تبلیغات دروغین داشته و بجای آگاهی دهی به مردم و ارائه گزارش واقعی، در تبانی با این دستگاه ها افکار عمومی را کنترول می‌نمایند. با آنکه رویداد مورد بحث درین نوشته به جنگ سرد بر می‌گردد، به نظر میرسد که در حال حاضر نیز دلایلی وجود دارند که رسانه های خبری امروزی به سکوت شان پیرامون فعالیت های دولت امریکا در این دستگاه های تبلیغاتی ادامه می‌دهند.

«رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی» در ١٩٥٠ و ١٩٥١ نشرات خود را شروع کردند. با گذشت نزدیک به نیم قرن، هنوز هم مردم اطلاعات کمی در مورد این شبکه ها دارند، در اینجا میتوان رسانه های دیگر را نیز مقصر دانست. برای ١٧ سال، رسانه های خبری کمتر روی این شبکه ها تمرکز داده و معلومات ارائه شده در مورد این رادیو ها نیز دستکاری شده و پخش می‌گردید که این خود به این رادیو ها کمک می‌کرد تا پیوند شان با «سی.آی.ای» پنهان بماند. با وجود تدابیر زیاد، راز های پشت پرده این رادیو ها قابل نفوذ بودند. حدس و گمان هایی پیرامون دست داشتن «سی.آی.ای» در این رادیو ها از زمان آغاز فعالیت این رسانه ها میان مردم پخش گردید،(٢) با آنکه دو دهه طول کشید تا این حدس و گمان ها به واقعیت بپیوندند، درست زمانیکه «نیویارک تایمز» در سال ١٩٦٧ افشا نمود که «رادیو اروپای آزاد» بوسیله «سی.آی.ای» تمویل می‌گردد.(٣)

بی نقاب سازی «رادیو اروپای آزاد» و «رادیو آزادی» بیشتر به دو دلیل اهمیت دارد، نخست زمان زیادی از فعالیت آن می‌گذرد و دوم اینکه تعداد زیادی از رسانه های دیگر در این مدت بخوبی از پیوند میان این دستگاه ها و «سی.آی.ای» باخبر بودند و آگاهانه از نشر این خبر جلوگیری کردند. به گفته سیگ مایکلسون، رئیس سابق «سی.بی.سی نیوز» و بعدا «رادیو اروپای آزاد – رادیو آزادی»، هزاران نفر آگاهی داشتند که درین دستگاه ها چه می‌گذرد،(٤) در میان این هزاران نفر مایکلسون به ژورنالیستان و خبرنگارانی اشاره می‌کند. او در یک مصاحبه به این اعتراف کرد که در زمان کارش در «سی.بی.سی» ازین رابطه آگاهی داشت.(٥) در عقب این خاموشی، بسیاری از روزنامه نگاران و اعضای رسانه های خبری نیز از موضوع آگاهی داشته و عمدا کوشیده اند تا ارتباط این رادیو با «سی.آی.ای» را از دید همگان پنهان کنند. کمپاین تبلیغاتی‌ای که جنگ برای آزادی نامیده می‌شد، موفقانه توانست کمک چند میلیونی هزاران امریکایی را بخود جلب کند، و هرگز ازین موضوع هیچ حرف بمیان نیامد که این رادیو ها قبلا تمویل شده بودند. این کمپاین و جمع آوری پول پوششی بود برای این رادیو ها تا وانمود سازند که بوسیله کمک ها و اعانه های مردمی حمایت می‌گردند.

مسئولین این رادیو ها و کمپاین جمع آوری اعانه مشتاقانه درین عرصه کار می‌کردند. آنان به این باور بودند که استفاده از تبلیغات و سایر حربه های سیاسی، قوی ترین ابزار هایی هستند که با کاربرد آن میتوان مردم را به این باور رساند که مسیر برگزیده شده توسط امریکا درست ترین و یگانه راه است. در آغازین سال های فعالیت «رادیو اروپای آزاد»، آنان انتظار این را داشتند که کمونیزم فرو می‌پاشد، بخشا به دلیل تلاش های شان که درین عرصه داشتند.(٦) آنان درین دید شان تنها نبودند، زیرا کمک و همکاری ژورنالیستان دیگر نیز همراهی شان می‌کرد. یک بررسی این رادیو ها و کمپاین اعانه نشان میدهد که ژورنالستان و سایر اعضا رسانه های دیگر در همان ١٩٥٠ درگیر این مسایل شدند، درست زمانیکه مسئولین این رادیو ها تصمیم تبلیغات ضد کمونیستی را نه تنها در بیرون بلکه در ایالات متحده نیز گرفتند. در عوض استفاده از نشرات موج کوتاه، بیشتر تبلیغاتی که هدفش امریکایی ها بودند، از طریق همین کمپاین اعانه برای آزادی رسانه‌ ها در سراسر کشور صورت می گرفت. رسانه های تاسیس شده در خارج کشور نیز نوشته ها و مطالبی در حمایت ازین کمپاین داشتند. در همان آغاز این کمپاین به مقیاس وسیع در شهر ها و ایالات امریکا در حال گسترش بود، با این هدف که آزاد سازی «ملت های اسیر» به «آگاه سازی» مردم امریکا از روش های کمونیزم ارتباط دارد. (٧)

با آنکه نمیتوان دقیقا این را گمراه کننده دانست، اما کمپاین اعانه برای آزادی بدون شک پر از فریب و نیرنگ بود. در حدود بیش از بیست سال، همواره این دستگاه ها از حسن نیت مردم امریکا سود جسته اند، چنانچه توانستند خود را از برنامه کوچک و گمنام به یک هیولای تبلیغاتی ارتقا دهند. تنظیم کنندگان این کمپاین تظاهراتی را در شهر های کوچک براه انداختند که به ناقوس تزئین شده آزادی در کنار جاده ها همراهی می‌شد. آنان این ناقوس را در نزدیک کارخانه‌ای قرار دادند که آنجا ساخته شده بود تا بخوبی بتوانند ارزش تبلیغاتی آنرا به نمایش بگذارند. آنان تزئینات دیگری نیز به آن اضافه نمودند تا احساس وطنپرستانه مردم را تحریک نمایند. مثلا قسمت بالای این ناقوس را با نشان های صلح آراسته بودند و در پائین آن نیز نقل قولی از ابراهام لینکلن حکاکی شده بود. از مردم خواسته میشد تا در پای این نوشته های آزادی امضا نموده و برای حقیقت دالر اهدا کنند. (٨)

رسانه هایی که این کمپاین را کمک مالی و نشراتی می‌نمودند، زیاد بودند. تحقیق انجام شده توسط مایکلسون نشان میدهد که آنان از درک نشر آگهی ها و اعلانات خدمات عامه در جریان چند سال فعالیت‌اش در حدود ٩ تا ١٧ میلیون دالر بدست آورده اند.(٩) در سال های نخست، مسئولین، کمپاین نشرات ازین دست را پیگیری کرده و از مطالب نوشته شده در خبرنامه آزادی استفاده می‌نمودند. یکی از شماره هایی که در جولای ١٩٥٥ نشر شد، ادعا می‌کند؛ مدیران پخش، سردبیران و ناشران ٢٣ روزنامه در نقاط مختلف کشور از کمپاین جمع آوری اعانه پشتیبانی می‌نمودند.(١٠) به عنوان بخشی ازین تلاش، در حدود بیست هزار روزنامه فروش از مشترکین روزنامه ها نزدیک به ٩٠٠٠٠ دالر کمک جمع آوری کردند، خبرنامه ها نیز با این نقل قول از آیزنهاور همراه بود:

«بچه ها، با آنکه این کمپاین از وظایف معمول روزنامه های امریکایی نیست، اما این واقعه شواهد دلگرم کننده از علاقمندی اهل مطبوعات برای حفظ آزادی و امید انسان ها برای صلح ارائه می‌کند.» (١١) ارقام ارائه شده درین خبرنامه ها قابل اطمینان نبودند، چون این به نفع مسئولین کمپاین بود تا در اعداد و ارقام که ارائه می‌نمودند مبالغه کنند؛ اما بررسی مستقل که در زمینه صورت گرفته نشاندهنده حد بالای حمایت روزنامه ها ازین کمپاین می‌باشد. در ماه فبروری ١٩٥٥ زمانیکه مسئولین، کمپاین خود را آغاز نمودند، برآورد شده است که بیش از ٤٥٠ روزنامه حدود ٧٠٠ آگهی مرتبط به این کمپاین را نشر کردند. به گفته آنان، میزان تبلیغات روزنامه ها در مقایسه به سال گذشته بالا رفته و «تقریبا ٧٥ فیصد از روزنامه های امریکایی» مقالات و سرمقاله هایی در حمایت از این کمپاین انتشار داده اند.(١٢) بعضا پیرامون حمایت رئیس جمهور آیزنهاور ازین کمپاین پرداخته و تعداد دیگر تلاش ها برای جمع آوری اعانه را برجسته ساخته اند (١٣) و حتی بعضی از رسانه ها به هر دو مسئله پرداخته و آگهی های مرتبط به این کمپاین را به چاپ رسانیدند. آگهی ها همه یکسان بودند و به عنوان آگهی های «خدمات عامه» از جانب مسئولین اعلانات این روزنامه ها به چاپ می‌رسید.(١٤) هیچ یک از این مطالب و نوشته ها در مورد این کمپاین نمایانگر آن نبود که نویسندگان پیرامون این حرکت و تنظیم کنندگان آن تحقیق کرده باشند.(١٥)

«نیویارک تایمز» یکی از بزرگترین پوشش های نشراتی برای جلب حمایت عمومی ازین کمپاین را براه انداخته بود. این روزنامه در صفحه نخست خود به این پرداخت که چگونه رئیس جمهور از امریکایی ها خواسته است تا «اراده شان برای آزادی» کشور هایی را که در عقب پرده آهنین قرار دارند با حمایت ازین کمپاین تمثیل نمایند. او گفت رادیو اروپای آزاد «موثریت قطعی» خود را در جلب افکار عامه نشان داده و سازمان دهندگان امید می‌برند تا با جمع آوری ١٠ میلیون دالر بتوانند کار نشراتی این رادیو را به پیش ببرند.(١٦) چنانچه آیزنهاور می‌گفت «بدون این پیروزی، نمیتوان انتظار پیروزی دیگر را داشت. تلاش های شما که حمایت امریکا را با خود دارد، ما را برای نیل به اهداف بزرگ مان یاری میرساند و در نتیجه ما و تمام مردم دنیا قادر خواهیم بود تا از مزایای صلح و آزادی بهره مند شویم.» در مقاله نشر شده بوسیله «نیویارک تایمز» تنها روی سخنان رئیس جمهور و بعضی مسایل مربوط به جمع آوری اعانه تماس گرفته شده و کوچکترین مکث در ارتباط به پیش زمینه و چگونگی ایجاد این کمپاین صورت نگرفته بود.

درست یکروز قبل از انتشار این نوشته در «نیویارک تایمز»، مطلبی در «فرانسیسکو اگزامنر» به نشر رسید،(١٧) بر بنیاد آن حدود ٨٠٠ نفر نظامی در سراسر کلیفورنیا برنامه‌ای را در حمایت ازین کمپاین و جمع آوری کمک به آن راه اندازی نمودند. درین مطلب شرح داده شده بود که فرمانده این گروه برای تمام اعضا دستور داده بود تا جهت شرکت در مبارزه علیه کمونیزم، کمپاین را در جمع آوری دالر های حقیقت یاری رسانند. این نوشته فاقد تیتر بود و به نظر میرسید که بدون ویرایش در بخش روابط عامه به نشر رسیده بود. در جکسون، میسی سی پی با آنکه «کلاریون لیژر» بیانیه والی هوگ وایت را به نشر رساند،(١٨) چنانچه او در حمایت ازین حرکت هفته ای را بنام هفته آزادی نامگذاری کرد. «تمام شهروندان میسی سی پی میتوانند با اهدا کمک ناچیز به این کمپاین مستقیما در مبارزه برای آزادی سهم گرفته و پیام حقیقت را برای انسان های دربند که آنطرف پرده آهنین قرار دارند برسانند.»

فراتر از همکاری های مالی و نشراتی، اعضا مطبوعات حسن نیت خود را از راه های دیگر نیز برای کمک به کمپاین و این رادیو ها نشان دادند. در بسا موارد، گزارشگران و مدیران اجرایوی این رسانه ها کمیته هایی را تشکیل داده و در بخش های کاری و اتاق های خبر مصروف اینگونه فعالیت ها بودند.(١٩ ) چندین نفر در اثر تضاد منافع متضرر نشدند. در سال های ١٩٧٠ گزارش های خبری درزمینه نشر شد و تحقیقات نیز که از جانب سنا صورت گرفت، این موضوع را فاش ساخت که تعدادی از مسئولین رسانه ها و ژورنالیستان مستقیما به عنوان جاسوس «سیا» فعالیت داشته و ازهمان آغاز شامل این شبکه جاسوسی بوده اند.(٢٠) این موضوع برای تعدادی از کارمندان رسانه ها مشکل ساز بود، تعداد زیادی از گزارشگران و مدیران اجرائیوی رسانه ها قلبا از کار کردن در رادیویی که بوسیله «سی.آی.ای» راه اندازی شده بود مسرور نبودند. کار کردن در نهادی که بوسیله «سی. آی. ای» تمویل می‌گردد، دقیقا با کار کردن مستقیم برای آن سازمان فرق دارد، اما هردو نگرانی های اخلاقی را برای انسان ببار می‌آورد.

مدیران بلند رتبه رسانه ها و ناشران آن، کسانی بودند که مهمترین پست ها را در کمیته تنظیم و یا هیئت مدیره این رادیو ها اشغال کردند، دو بخش بسیار مهم آن بوسلیه «تایم لایف فارچون امپایر» اداره می‌شد. اولین کس درین جمع بنیانگذار آن، هنری لیوس بود.(٢١) بررسی کوتاهی از برنامه های نشراتی لیوس ارتباط وی را با هیئت مدیره «رادیوی اروپای آزاد» طبیعی جلوه میدهد. او یک وطنپرست محافظه کار و یک ضد کمونیست تندرو بود. پسر یک مبلغ مذهبی، روی این ملحوظ او یک فرد مذهبی نیز بود، کسی که در پی ایجاد ارتباط میان خواست های الهی و سرنوشت امریکا بود. او معتقد به این بود که امریکا یک تعهد اخلاقی برای رهبری جهان دارد، لیوس خود را متعهد به گسترش آزادی و دموکراسی میدانست. بعد از ١٩٤٦ این تعهد مبارزه علیه کمونیزم و پیروزی در جنگ سرد را در پی داشت.

در نبرد علیه کمونیزم، اندیشه های سیاسی لیوس ممکن به او اجازه داده باشد تا بیطرفی در گزارشدهی را زیر پا بگذارد. او هر از گاهی می‌کوشید تا از مجلات و اجتماعات مربوطه‌اش برای انتشار دیدگاه های خود استفاده نموده و مشتاقانه فرصت هایی را در همچو موارد فراهم می‌ساخت. او در موارد متعدد تلاش ورزید تا مسایل مربوط به این کمپاین را کتمان کند، بگونه مثال در فبروری ١٩٥٤ یک مطلب نشر شد که در آن به چگونگی ارسال بالون های کمپاین به هوا پرداخته بودند، چنانچه بیشتر از ٤٠٠٠ بالون حاوی گاز هلیوم به هوا رها شدند که بر فراز حدود ٤٠٠ شهرک و شهر های امریکا در گردش بود، این بالون ها کارت هایی را حمل می‌کردند که در آن از مردم خواسته شده بود تا به اهدا دالر حقیقت بپردازند.(٢٢) خبرنامه های کمپاین آزادی بار ها از تلاش های سخاوتمندانه لیوس در زمینه ستایش کرده است.

سایر سردبیران «تایم لایف فارچون» و کارمندان بلند رتبه «مگزین امپایر» سیاست های لیوس را پیاده نموده و مانند او تعداد زیاد از آنها نیز در فعالیت های مربوط این رادیو سهیم بودند. سی.دی. (٢٣) جکسون نیز شخص برجسته دیگری است که عمیقا درین فعالیت ها دخیل بود. ابتدا لیوس وی را به عنوان معاون «تایم» استخدام نمود. سپس او بحیث معاون رئیس عمومی مجله ارتقا یافت و به همین ترتیب بعد ها رئیس عمومی «فارچون» شد. او برای ٣٣ سال در «تایم» وظیفه اجرا کرد و در تمام این مدت میان مطبوعات و سیاست در جنگ و ستیز بود. چندین بار او برای اجرای فعالیت های دولتی از «تایم» رخصتی گرفت تا جایی که کمیته‌ای زیر نام «کمیته تفریحی سی دی جکسون برای تدارک محفل خوش آمد گویی و خدا حافظی» ایجاد شد تا محافل را برای آمد و رفت جکسون ترتیب دهد.(٢٤)

از جکسون به عنوان «روزنامه نگار عملا ناشناخته» و نمونه قرن بیست در عرصه جنگ سیاسی یاد میشود.(٢٥) تلاش های وی برای جنگ تبلیغاتی امریکا علیه کمونیزم خیلی موثر بود. «بلانچی وایسن کوک» از او به عنوان «معمار اصلی جنگ روانی امریکا در جریان و بعد از جنگ دوم جهانی» یاد می‌کند.(٢٦) او مانند لیوس از هیچگونه سعی در استفاده از صفحات «تایم لایف فارچون» برای برانگیختن افکار عامه دریغ نورزید، با آنکه او گزینه های دیگری نیز در اختیار خود داشت.(٢٧)

چنانچه او یکی از پنج نفری بود که از جانب رئیس جمهور برای تنظیم برنامه های تبلیغاتی امریکا برگزیده شد، اما جکسون کنترول بیشتر بالای این دستگاه و برنامه های آن جهت سمت دهی مردم در دو طرف پرده آهنین داشت. او کاملا از روابط «سی.آی.ای» با این رادیو ها آگاهی داشت و مصمم بود تا این پوشش را حفظ کند. در صورت افشا شدن این موضوع، «مسئولیت مواضع اتخاذ شده از جانب این رادیو را ایالات متحده نخواهد پذیرفت». (٢٨) تنها جکسون از مزایای این پنهانکاری نفع نمیبرد: «میتوان حیله های را بکار برد، میتوان علیه هر کس موضوعاتی را اظهار کرد، میتوان از فرصت ها استفاده نمود، میتوان سریع عمل کرد و بلاخره میتوان چیز هایی را انجام داد که دستگاه های رسمی تبلیغاتی دولتی در اجرا آن عاجز اند.»(٢٩) مانند ناشران و مدیران روزنامه ها، گزارشگران نیز پیوند هایی با این دستگاه ها داشتند. عده‌ای در هیئت مدیره این رادیو و تعداد نیز به عنوان کارمند به آن پیوستند. در بسا موارد آنان از روابط «سی.آی.ای» با این رادیو ها آگاه بودند، اما عملا در زمینه خاموشی اختیار می‌کردند. بهترین نمونه ازین موضوع را میتوان از میان یادداشت های روزانه «ویلیام چمبرلین» که با «کریسشن ساینس مونیتور» کار می‌کرد یافت، چمبرلین یکی از اولین گزارشگران امریکایی بود که مسئولیت پوشش خبری اتحاد شوروی پس از انقلاب بلشویکی را بر عهده داشت. او برای هفده سال در خارج از کشور زندگی می‌کرد، ولی بعد ها به ایالات متحده امریکا برگشت و برای «وال ستریت ژورنال» سرمقاله می‌نوشت. در ١٩٥٠ او پستی را در هیئت مدیره «رادیو آزادی» عهده دار شد.

یادداشت های چمبرلین در دفتر خاطرات اش پیرامون جلسات رادیو آزادی خیلی سری به نظر میرسد و شاید هم در آینده به آن پرداخته نشود، بطور نمونه او بعد از شرکت در یک نشست می گوید «بزرگترین معامله که تا بحال بچشم دیده است.»(٣٠) در رابطه به نشست های بعدی می‌گوید «گفتگو ها بیشتر روی این می چرخید که چگونه مسایل مالی را پنهان نگهداشت.» ٣١

ژورنالیستانی که مشغول کار در این رادیو ها بودند نیز در این پنهانکاری سهیم اند. آنان رسما از نقش «سی.آی.ای» در راه اندازی این نوع فعالیت ها آگاه بودند و عمدا از پرداختن به آن دوری می‌جستند.(٣٢) ژن میتر(٣٣)، یکی از کارمندان رادیو اروپای آزاد که سابقه کار در سایر روزنامه های کشور را دارد، مدعی است که قصدا به این موضوع پرداخته نمیشد. او در یک مصاحبه اظهار نمود که نقش «سی.آی.ای» درین رادیو ها چیز پنهان نبود چون ما همه از آن آگاه بودیم. او مدعی است که این موضوع هرگز برایش در «رادیو آزادی» مشکل ساز نبوده و همیشه کوشیده است تا حقیقت را برای مردم آشکار سازد. میتر متعهد بود تا مسیر غیر خصمانه و آرام را برگزیند، درست مانند سایر خبرنگاران و نویسندگان که برای این دستگاه های خبری کار می‌کردند.(٣٤) آنان هرگز جرئت افشا این راز ها را بخود نداده و به عنوان افراد مسلکی و قابل احترام در عصر خود باقی ماندند. «ترس» از افشا این موضوع یک امر پذیرفته شده برای تمام روزنامه نگارانی بود که در این رادیو ها کار می‌کردند، اما این هرگز برای کسانی که در بیرون بودند قابل قبول نیست. (٣٥)

هنوز هم شواهدی مبنی بر درست بودن این امر در دست است. بر اساس گفته های دونالد شانور، کسی که در ١٩٦٨ تحقیقات در مورد این دستگاه ها داشت، شایعات در مورد ارتباط این رادیو ها به «سی.آی.ای» از زمان آغاز به فعالیت این دستگاه ها وجود داشت.(٣٦) احتمالا ژورنالیستان اولین کسانی بودند که این شایعات را شنیدند اما آنان زحمت تحقیق در زمینه را بخود ندادند. مایکلسون ادعایی را که ژورنالستان ازین حقیقت آگاه بودند ولی «دهان و دستگاه های ثبت خود را مهر و موم شده نگهمیداشتند» را نمی پذیرد.(٣٧) رسانه های نوشتاری و دیگر منابع خبری قابل دسترس، به هر حال تا حدودی ازین امر آگاه بودند، بویژه روزنامه نگاران دستگاه های خبری دیگر با این رادیو ها آشنا بوده و در مورد هیئت مدیره و گزارش گران آن بخوبی میدانستند.

ادامه دارد




پانوشت ها:

١- سیگ مایکلسون، صدای دیگر امریکا (نیویارک: پریگر، ١٩٨٣) صفحات ٤-١٠.

٢- دونالد شانور، صدای جدید رادیو اروپای آزاد (یک تحقیق نشر نشده در زمینه ژورنالیزم، نیویارک: پوهنتون کلیفورنیا، ١٩٦٨)، ٢٠٧.

٣- ای. دبلیو. کینورتی، «ارتباط میان بنیاد سرگرمی های هاوستون و سی.آی.ای»، نیویارک تایمز، ٢١ فبروری ١٩٦٧، صفحه ٣٢.

٤- مایکلسون، صدای دیگر امریکا، ١٢٥.

٥- سیگ مایکلسون در گفتگوی تلیفونی با نویسنده، ٢ اگست ١٩٩٦.

٦- مایکلسون، صدای دیگر امریکا، ٢٠، ٣٦.

٧- عین شیوه بوسیله کمپاین آزادی بکار گرفته شد، درست زمانیکه میخواستند کمونیزم را مورد هدف قرار دهند و به عنوان «میدان جنگ روانی» شناخته میشد.

٨- برای دریافت معلومات و جزئیات در مورد کمپاین آزادی به خبرنامه هایی از کلکسیون «چارلز تفت»، کتابخانه کانگریس، واشنگتن دی سی، بسته های ١٥٣، ١٥٦ مراجعه کنید، ازین به بعد این مجموعه بنام کلیکسیون تفت یاد خواهد شد. همچنان میتوانید برای معلومات در مورد کمپاین به کتاب «صدای دیگر امریکا» صفحات ٥١ الی ٥٨ نوشته مایکلسون رجوع کنید.

٩- مایکلسون، صدای دیگر امریکا، صفحه ٥٥.

١٠- مراجعه شود به خبرنامه کمپاین آزادی، جولای ١٩٥٥ از کلکسیون تفت، بسته ١٥٦، بخش امور خارجه، دوسیه مسایل جغرافیایی، اروپا: کمیته ملی برای اروپای آزاد.

١١- همانجا.

١٢- همانجا.

١٣- ١٨ روزنامه‌ای که مطالبی در رابطه به حمایت آیزنهاور ازین کمپاین و یا مطالب و آگهی های در پشتیبانی ازین کمپاین از ٧ الی ١٠ فبروری ١٩٥٥ منتشر می‌ساختند، عبارت بودند از: التانا ژورنال کانستیتوشن، بوستون گلوب، شیکاگو تربیون، جکسون، میس کلاریون لیژر، دیس ماینیس رجستر، هاوستون پست، اندیا اپولیس ستار لانجلس تایمز، لویسویل کوریر ژورنال، ماینیپولوس مارنینگ تربیون، نیویارک هرالد تربیون، نیویارک تایمز، چارلزتون نیوز ایند کوریر، پورتلند اوریگانین، سانفرانسسکو کرونیکل، سانفرانسسکو اگزامنر، و شش شماره واشنگتن پست که تنها در روز های معین پوشش خبری کمپاین را در خود نداشت بر علاوه کریشین ساینس مونیتور، چارلوت اوبزرور، نیو اورلینس تایمز پیکایون، والستریت ژورنال و پیتس برگ کوریر.

١٤- به شکل نمونه میتوانید به نوشته «آنان چگونه از حقایق پشت پرده آهنین آگاهی می‌یابند» در «بوستون گلوب»، ٨ فبروری ١٩٥٥ و یا به عین مطلب در «سانفرانسیسکو کرونیکل» مراجعه کنید.

١٥- طی چند سال این کمپاین حدود ٥٠ میلیون دالر بدست آورد. مصارف عملیاتی و تبلیغاتی این کمپاین حدود ٢٠ میلیون دالر بود که در نتیجه ٣٠ میلیون دالر برای رادیو ها باقی ماند. این تنها بخشی از پول بود که آنان برای راه اندازی این بنگاه ها بدان نیاز داشتند. به «صدای دیگر امریکا»، صفحه ٥٨ اثر مایکلسون رجوع شود.

١٦- نیویارک تایمز «درخواست های رئیس جمهور برای جلب حمایت مردم»، ٨ فبروری ١٩٥٥، صفحات ١ و ٦. در کنار سخنان آیزنهاور، این روزنامه گفته های جنرال والتر بیدیل سمیت معاون سابق وزارت خارجه و هنر فورد دوم را نیز برجسته ساخته بود. این دیدگاه ها بدلیل جمع آوری کمک بیشتر بوسیله شبکه تلویزیونی ای.بی.سی نشر گردید، این تلویزیون ٣١ شهر امریکا را زیر پوشش داشت.

١٧- سانفرانسسکو اگزامنر، «حدود ٨٠٠ پوسته نظامی کلیفورنیا برنامه‌ای را برای جمع آوری اعانه به رادیو اروپای آزاد ترتیب دادند،»، ٧ فبروری ١٩٥٥، صفحه ٢٨.

١٨- کلاریون لیژر، «والی اینجا هفته‌ای را بنام هفته آزادی اعلان کرد»، ٨ فبروری ١٩٥٥، صفحه ١٣.

١٩- خبرنامه کمپاین آزادی، جولای ١٩٥٥ کلکسیون تفت، بسته ١٥٦، بخش امور خارجه، دوسیه مسایل جغرافیایی، اروپا: کمیته ملی برای اروپای آزاد. رسانه های صوتی و تصویری نیز ازین حرکت حمایه نمودند. با استناد به این خبرنامه در ١٩٥٥ «بیشتر از ٥٠٠ پیام از طریق سی بی ایس، ان بی سی، ای بی سی، ام بی ایس و شبکه های دیگر پخش گردید.» با آنکه نمیتوان بالای ارقام ارائه شده بوسیله آنان اطمینان کرد، اما دیده میشود رادیو ها و تلویزیون های دیگر درین بخش خیلی فعال بودند. چهره های مشهور چون اید سولیوان و ادوارد آر مورو نیز در آگهی مرتبط به این کمپاین نقش بازی کردند. همچنان بنابر خبرنامه، «حدود ٢٦ مجله ملی که بیشتر از ٤٦ میلیون خواننده دارد، مطالب، سرمقاله ها و رویداد های مربوط به کمپاین را انتشار میدهند، به همین ترتیب ٥٢ مجله از موسسات ملی با ١٤ میلیون خواننده و مجلات تجاری با ٢ میلیون خواننده درین حرکت سهیم اند.»

٢٠- به این نوشته های دونالد کریودسن مراجعه شود، «تلاش سی.آی.ای طی سه دهه برای جهت دهی دیدگاه های جهانی»، نیویارک تایمز، ٢٥ دسمبر ١٩٧٧. «شبکه جدید تبلیغات جهانی که توسط سی.آی.ای راه اندازی شد»، ٢٦ دسمبر١٩٧٧. «پیوند میان سی.آی.ای و روزنامه نگاران در داخل و خارج کشور»، ٢٧ دسمبر ١٩٧٧. «روابط مختلف سی.آی.ای در نتیجه تحقیقات فاش شد»، ٢٧ دسمبر ١٩٧٧. «تصمیم یک روزنامه نگار جوان برای پیوستن به شبکه های مربوط سی.آی.ای جهت ایجاد فشار بالای آنان»، ٢٧ دسمبر ١٩٧٧. همچنان ببینید «سی.آی.ای و رسانه ها ناشران و سردبیران»، ١٧ سپتامبر ١٩٧٧. «سیمای آینده سی.آی.ای»، مجله تایم، ٦ فبروری ١٩٧٨. «استفاده سی.آی.ای از مطبوعات: وارلیتزر مقدس»، کلمبیا ژورنالیزم ریویو، ٥ اکتوبر ١٩٧٤. «روابط سی.آی.ای»، نیوزویک، ١٠ دسمبر ١٩٧٣. «روابط سی.آی.ای و سی.بی.ایس توسط سنا تائید شد»، برودکاستینگف، ٣٠ می ١٩٧٧.
برای تحقیقات دولتی به گزارش ارائه شده توسط کمیته بررسی کارکرد های دولت در رابطه به مسایل استخباراتی مراجعه شود؛ سنا امریکا، بخش ٢، اسناد شماره ٩٤ -٧٥٥ ،١٩٧٦، جلد ٣. (این کمیته بشکل غیر رسمی کمیته کلیسا نیز نامیده میشد). همچنان دیده شود؛ قصر سفید کمیته‌ای را برای تدوین گزارش استخباراتی موظف ساخت (گزارش کمیته پایک)، ١٩ جنوری ١٩٧٦. این گزارش رسما منتشر نشد ولی جزئیات آن به بیرون درز کرد و بوسیله «برناردو کارولو» نشر شد. «سی.آی.ای و رسانه ها»، مرکز آزادی معلومات، گزارش ٣٨٢، دسمبر ١٩٧٧. همچنان تحقیقات دولتی پیرامون رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی در کمیته روابط خارجی، سنا امریکا، بخش ١٨ قابل دسترس است. «حمایت مالی عمومی از رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی»، ٢٤ می ١٩٧١، همچنان این نوشته را در جمع اسناد سنا امریکا، بخش ٩٢ میتوانید پیدا کنید. «حمایت مالی از رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی»، ٦ و ٧ جون ١٩٧٢.

٢١- بیرون از «لیوس امپایر»، از سایر ناشران که رابطه خوب با این دستگاه ها داشتند میتوان از ویلیام لیندسه وایت، ناشر فامیلی- وند امپوریو، کان، گزیت از ١٩٤٤ تا ١٩٧٣ نام برد. او بحیث مسئول مالی رادیو آزادی انتخاب شده بود و تا مرگش در ١٩٧٣ شخص قابل اعتماد برای این دستگاه باقی ماند. به همین ترتیب ادمیر پالمر اویت، ناشر پورتلند اوریگونین و ویلیام ویسلی ویماک یکی از برندگان جایزه پولیتزر که بعد ها سر دبیر «دیز ماینز ریجستر اند تربیون» شد نیز از همکاران نزدیک رادیو اروپای آزاد بودند. تعداد دیگر نیز شامل هیئت مدیره و هیئت موسسان این بنگاه ها بودند که از آن جمع میتوان از دیویت والاس ناشر «ریدر دیگیست»، مارک ایدریچ ناشر «لویسویل کوریر ژورنال»، امیلتون فیش ارمسترانگ سردبیر مسایل خارجی و فرانک ستانسن در «سی.بی.ایس نیوز» نام برد.

٢٢- هنری آر. لیوس «جمع آوری اعانه از طریق فضا»، لایف، ٢٢ فبروری ١٩٥٤. همچنان رجوع شود به خبرنامه آزادی، فبروری ١٩٥٤، کلیکسیون تفت، بسته های ١٥٣ تا ١٥٦.

٢٣- آلن گروور، رئیس «تایم» که یکی از گردانندگان اصلی «رادیو آزادی» بود. رای لارسن، معاون «تایم» نیز یکی از اعضا هیئت مدیره بخش جمع آوری کمک در «رادیو اروپای آزاد» بود. برای مشاهده لست مکمل اعضا هیئت مدیره «رادیو اروپای آزاد» و «رادیو آزادی» میتوانید راپور سالانه نشرات بین‌المللی مراجعه کنید.

٢٤- بلنچی وایسن کوک، «دروغ ها افشا میشوند: سی دی جکسون و میدان جنگ سیاسی»، «رادیکال ایستوری ریویو»، سال ١٩٨٤، صفحه ٤٣.

٢٥- همانجا، صفحه ٤٥

٢٦- همانجا، صفحه ٤٤

٢٧- همانجا، صفحه ٤٥

٢٨- «کمیته رئیس جمهور برای فعالیت های اطلاعاتی بین‌المللی: گزارش به رئیس جمهور»، ٣٠ جون ١٩٥٣، کمیته جکسون، بسته ١٤، ٣٩،٤٠، ٤١ و ٤٣، کتابخانه آیزنهاور، ابلین، کان.

٢٩- سخنرانی سی دی جکسون قبل از نشست سالانه، سپتامبر ١٩٥١، نوشته های سی دی جکسون، ١٩٣١-١٩٦٧، بسته ٨٢ ، ٥، دیوایت دی، کتابخانه آیزنهاور. همچنان میتوانید به شان ژی پری گیلس، «تصویر پردازی هایی از امریکا در اداره آیزنهاور: ستراتیژی پیدا و پنهان»، مطالعات ریاست جمهوری، بهار ١٩٩٤، صفحه ٢٦٧.

٣٠- ویلیام چمبرلین، یادداشت های شخصی، بخش ١ از ٤: ١٩٤٩-١٩٥٦، کتابخانه کالج پروویدینس، نوشته شده در ١٢ جنوری ١٩٥١.

٣١- همانجا، ١ اکتوبر ١٩٥٢.

٣٢- مایکلسون، صدای دیگر امریکا، صفحه ١٢١.

٣٣- جینی متر، گفتگوی تلیفونی با نویسنده، ٢٠ جولای ١٩٩٦. متر برای «سن برندینو»، «سن تلیگرام»، «نیویارک ستارلیژر» و تلگرام جهانی نیویارک کار میکرد، قبل از اینکه میان سال های ١٩٥٩ الی ١٩٦٥ بحیث رئیس بخش اخبار و معلومات «رادیو اروپای آزاد» کار کند. او را به طعنه بنام «شخص پر وسواس در ارائه خبر» یاد می‌کردند.

٣٤- بگونه مثال، لیلند ستیو یکی از برندگان جایزه پولیتزر قبل از متر مسئول رئیس بخش خبری و معلوماتی «رادیو اروپای آزاد» بود. او مسئولیت داشت تا گزارشگران ورزیده دیگر را نیز در این رادیو ها استخدام نماید، روزنامه نگاران چون روسل هیل از «نیویارک هرالد تربیون»؛ الن دریفوس از «ای.بی.سی» و «رویترز» در اروپا؛ فریدریک ب. اوپر از «ای.بی.سی»؛ تالبوت هود از «یونایتید پریس» در لندن؛ و جان الیوت از «نیویارک هرالد تربیون». برای معلومات بیشتر در مورد کارکرد های ستیو میتوانید به صدای دیگر امریکا، صفحه ٩٦ نوشته های لیلند ستیوف ١٩٢٥-١٩٦٩ اجتماع تاریخی ویسکانسن، بسته ١٠، بخش های ٥ و ٦ مراجعه کنید.

٣٥- شانور، صدای جدید رادیو اروپای آزادی، صفحه ٢١٠

٣٦- همانجا

٣٧- مایکلسون، صدای دیگر امریکا، صفحه ١٢٥.

در باره نویسنده:
ستانسی کان محصل سال اول دوکتورا از رشته روزنامه نگاری و وسایل اطلاعات جمعی در پوهنتون نارد کارولینای چیپل هیل می‌باشد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 161 نفر