از تعهد و جانبازی بهار خورشیدیها بیاموزیم!
- رده: به روایت تصویر
- نویسنده: نوید نابدل
- منتشر شده در سه شنبه، 31 اسد 1402
رژیم فاشیستی «ولایت فقیه» ایران که در توفان خشم و اعتراضات مردم ستمکش آن کشور قرار گرفته و جلادان حاکم مذهبی کوشیدند تا جنبش الهامبخش «زن، زندگی، آزادی» را که با قتل مهسا امینی به دست چماقبدستان «گشت ارشاد» (امربالمعروف طالبان ایرانی) راه افتیده بود، با توسل به وحشیانهترین خشونت و سرکوب برای مدتی خاموش نمایند.
زنان و دختران شجاع ایران پیشقراولان این خیزشهای انقلابی بوده و در این راه حنانه کیاها، مهسا موگوییها، نیکا شاکرمیها، مینو مجیدیها، غزاله چلاویها، نسرین قادریها، حدیث نجفیها و صدها تن دیگر تا آخرین رمق مقابل جمهوری دار و زندان اسلامی قد برافراشته و با نثار خون شان جنبش شکوهمند ضدآخوندی را قوام بخشیدند.
آدمکشان رژیم خونخوار هزاران مبارز را در جریان اعتراضات به قتل رسانیده، طی یک سال گذشته صدها معترض دلاور و جانباز دیگر را بازداشت و شکنجه کرده و برای ارعاب و تضعیف روحیه مردم رشیدترین جوانان را با اتهامات واهی به دار آویختند.
بهار (رقیه) خورشیدی ۲۳ ساله از قربانیانی است که مبارزه، آگاهی و خودگذریاش برای جوانان افغانستان که تحت اختناق دستگاه بهمراتب زنستیزتر و آزادیکشتر قرار دارند، منبع الهام و امید است.
بهار با تمام وجود با فریاد آزادی و دموکراسی در قیام مهسا شرکت جست، وی نقاش و مترجم زبان انگلیسی بود و در قرعهکشی کارت سبز (لاتری) امریکا برنده شده و میتوانست به امریکا برود اما ترجیح داد در کنار مردمش مانده و نقشش را در سرنگونی دیکتاتوری ادا نماید.
نزدیکان بهار خورشیدی به «رادیو فردا» گفتهاند:
«از وقتی مهسا امینی شهید شد، او هم توی این دنیا نبود. همیشه گریان بود و هیچ جور نمیتوانستیم او را آرام کنیم. پدرش به او گفته بود حالا که داری میروی آمریکا، خطر نکن. اما پاسخ داده بود که آمریکا دیگر برایم مهم نیست؛ همسنهای من دارند اینجا جان خود را برای آزادی از دست میدهند».
اول میزان ۱۴۰۱ گروهی از ماموران امنیتی برای بازداشت بهار به مجتمع مسکونی صدف در شهر رباط کریم هجوم بردند. فریاد بهار در تمام مجتمع بلند بود که مقابل دژخیمان مقاومت کرده و حاضر نبود با آنان برود. در همین اثنا بهار از کلکین منزل چهارم به پایین پرتاب و در شفاخانه جان میبازد.
دستگاههای منفور دولتی با خودکشی قلمداد نمودن مرگ بهار، پدر و مادر او را نیز بازداشت و مجبور ساختند تا پیکر دلبند شان را بدون سروصدا و برگزاری مراسمی به خاک بسپارند.
در آستانه یک سالگی قتل مهسا، مبارزان ایران در حال آماده شدن برای خیزشها و خروش دوباره علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم بوده و «کشته ندادیم که سازش کنیم!» به شعار اکثریت مبدل گشته است. زنان و مردان مبارز ایران دیگر از بند و زندان و سرکوب هراسی نداشته و هرگونه سازش با دجالانی چون خامنهای و رییسی و کثافات دیگر را خیانت میخوانند و بس.
به امید روزی که با الهام از تودههای ایران، زنان و مردان ما نیز علیه طالبان قرونوسطایی و مزدور امریکا در یک قیام بنیانبرافکن، متحدانه به پا خیزند!