گفتگوها میان خاینان به هرچه می‌انجامد جز صلح

از چندین سال بدینسو امریکا و غلامانش بر طبل «گفتگو‌های صلح» می‌کوبند تا از عطش مردم ما برای ختم جنگ سوءاستفاده نموده، برنامه‌های استعمار‌ی‌ را در کشور ما به نحو راحت‌تر پیاده نمایند. از این گفتگوها، گروه‌های تروریستی حزب اسلامی و طالبان و باداران پاکستانی و امریکایی شان کافی بهره برده‌اند، اما برای مردم ما کوچکترین سودی در پی نداشته است جز تشدید جنگ و دهشت، انتحار و انفجار، جنگ خانه به خانه در ولایات و دهات، ترورهای پیاپی، کشته شدن بیش از ۶۰هزار تن از فرزندان مردم که از بینوایی و بیکاری به صف نیروهای امنیتی پیوسته‌اند و فجایع فراوان دیگر. بخصوص طی ماه‌های گذشته طالبان جهت کسب حداکثر امتیاز از میز مذاکرات، با تشدید حملات وحشیانه انتحاری و انفجاری مردم را چنان خسته و نگران می‌سازند تا به هر معاهده ننگین با این گروه ددمنش رضایت دهند.

صلح کاذب درمانگر آلام مردم ما شده نمی‌تواند

این روزها افزون بر جارچیان امریکا و دولت پوشالی افغانستان تعدادی از عناصر عوامفریب زیر نام «تحلیلگر» و «کارشناس» درمورد «تامین صلح» و گفتگو با طالبان آنچنان باغ‌های سرخ و سبز برای مردم ترسیم می‌کنند که تو گویی بعد از دو دهه اشغال وطن ما توسط امریکا و غرب و جویبار خون در کشور، کورگره گشوده شده و افغانستان و مردمش شاهد صلح و خوشبختی خواهند بود. البته فراموش نکنیم که این تبلیغات، مسموم‌سازی افکار عامه و صحنه‌‌آرایی‌ها را قبل از امضای «پیمان امنیتی با امریکا» و معامله با حزب فاشیست گلبدین نیز شاهد بودیم اما در عمل جز تشدید جنگ و بدبختی چیزی برای مردم به ارمغان نیاورد.

کبوتر صلح ساخت آی.اس.آی

در شرایطی که مردم ما هرروز زیر قیمومت متجاوزان امریکایی و دولت دست‌نشانده‌اش سلاخی می‌شوند؛ فرزندان شان چه آسان و ارزان قربانیان انفجار، انتحار و ده‌ها ددمنشی دیگر خون‌آشامان طالبی و داعشی می‌گردند؛ ناامنی، فقر،‌ بیکاری و فساد ناشی از حاکمیت جنایتسالاران کارد را به استخوان شان رسانیده، غنی، اتمر، راکتیار، عبدالله، علومی، نبیل، ولی مسعود، پدرام و چند بی‌نام و نشان دیگر در کنار این سرجنایتکاران، سرمست بازی‌های انتخاباتی شده و بار دیگر با شعارهای عوام‌فریبانه‌ی «دولت‌ساز»، « ثبات و همگرایی»، «صلح و اعتدال» و... به میدان آمده تا به مضحکه دموکراسی امریکایی در این سرزمین اشغال‌شده رنگ و لعاب دهند.

صلح مافیایی، جنگ‌های ویرانگر را در پی دارد

افغانستان به ماتمکده‌ی شهروندانش مبدل شده است: از واخان تا فراه خون فرزندان این سرزمین جاریست؛ هم اکنون ولسوالی مالستان و جاغوری در ولایت غزنی، سراسر ولایت فراه و قسمتی از ارزگان و سایر مناطق کشور در سوگ عزیزان فرش عزا پهن نموده و ساحات گوناگون در معرض سقوط قرار دارند. در چنین وضعیتی اشغالگران امریکایی با متحدان خونریزش به‌مثابه آتش‌افروزان معرکه، «سریال صلح» را علم نموده و در تقلا اند تا طالب ویرانگر را در کنار دولت ملا-مافیایی به‌صورت رسمی نصب کرده و خون هزاران بی‌دفاع را زیر پرده صلح بار دیگر قربانی قدرت این جانیان قرن نمایند.

بنابر همین سیاست خاینانه، خلیلزاد نماینده دولت اشغالگر با حلقه به گوشان طالبی و غیر طالبی در حال طراحی نقشه دولت موقت با معجونی از جنس طالبی، تنظیمی، تکنوکرات و سایر دشمنان سوگندخورده مردم سرگرم گپ و دیدار است تا طردشدگان مفلوج را بر گرده‌های زخمی مردم ما برای صدمین بار سوار کنند.

حمله انتحاری بر کورس موعود دشت برچی

بار دیگر عزیزترین جوانان ما که برای مسلح‌شدن با علم تلاش داشتند، هدف انتحاری قرار گرفته حدود ۵۰ تن آنان به شهادت رسیدند که اکثرا از هم‌میهنان هزاره و شیعه ما بودند. حمله وحشیانه بر مرکز آموزشی در دشت‌برچی و هدف قرار دادن معصوم‌ترین غیرنظامیان اوج دهشت و شقاوت حیوانی را به نمایش می‌گذارد. ما درحالی که در اندوه بی‌کران بازماندگان قربانیان خود را سهیم می‌دانیم، به این باوریم که غلامان بیگانگان با این چنین اعمال ددمنشانه می‌کوشند بین مردم ما تخم نفاق مذهبی و قومی پاشیده افغانستان را به سوی نیستی کامل بکشانند. خوشبختانه این نیرنگ‌های اراذل خاین و باداران امریکایی، پاکستانی، ایرانی، عربی، انگلیسی و.... شان کارایی نداشته اکثریت ستمکشان تمامی ملیت‌های ما درک کرده‌اند که همه قربانیان فجایع جاری اند، به‌جز یک مشت تیکه‌داران قوم و مذهب و قبیله که برای دالر و کرسی، ملت را زیر پا می‌کنند. اگر این هوشیاری را حفظ نکنیم، وطن ما همانند سوریه، عراق و یمن صحنه جنگ‌های خانمانسوز فرقه‌ای ایران و عربستان خواهد شد.

آتش‌بس با جنایتکاران صلح به دنبال ندارد! صلح خیالی، جنگ خونین به دنبال دارد

در سه روز عید، مردم ما شاهد صحنه‌های مضحک استقبال از طالبان جانی بودند که با استفاده از «اوربند» در ولایات و حتی داخل شهر کابل مانور قدرت رفته فاتحانه پرچم جنایت و خیانت شان را برافراشتند. ددمنشان طالبی با سر و صورت ترسناک بر خون‌های نخشکیده هزاران قربانی بی‌گناه جنایات موحش شان عربده کشیده و تعدادی از مقامات دولت پوسیده ع‌و‌غ با پوزه‌مالی خاینانه، این قاتلان مردم و نوکران بیگانگان را به آغوش کشیدند. ممکن تاریخ هیچ ملت دیگری شاهد اینچنین معامله‌گری مسخره و رذیلانه با یک باند ضدملی که از سر و رویش خون مردم و جنایت و ستمگری و مزدوری و جهالت می‌بارد نبوده باشد.

قسیم اخگر و ایمی گودمن

خواننده گرامی آقای سرور شفیق نوشته‌اند:

«...از حزب همبستگی که تمامی دشمنان خارجی و داخلی وطن ما را به درستی و دقت آماج افشا و حمله قرار می‌دهد انتظار نداشتم مرتکب اشتباهی ناشی از بی‌دقتی عجیبی شود.
در "سخنرانی قسیم اخگر... "، اخگر سخت ستوده می‌شود بدون درنظرداشت آن که وی با کریم خلیلی معلوم‌الحال و به یقین نظایرش دوست بوده در حدی که از پذیرفتن عیادت جنایتکار عار نمی‌کند و از آن ننگین‌تر دست خونپر او را به قلبش می‌فشارد! بعضی مبارزان در روز‌های آخر عمر با کینه علیه دشمنان و ایده‌های صحیح و برحق آزادیخواهانه و رزم‌آزمای خود وداع کرده و کاملاً دگرگون می‌شوند. به نظر من مرگ که امری طبیعی است نباید و نمی تواند اراده و غرور یک مبارز را به هیچ وسیله‌ای درهم شکند. انسان مبارز در درجه اول کسی است که بازی در میدان پیکار با سیاهی و ستم را باید تا پایان به پیش برده و در نیمه راه از پا نیفتد؛ کسی است که ثابت نماید در هر شرایطی و تا آخرین نفس بر عقاید آزادیخواهانه‌اش پابند مانده و با دشمنان مردم و میهنش بنابر هیچ ملحوظی آشتی نمی‌کند، و الا تاریخ که بسیار سختگیر و بی‌ملاحظه است نام او را به‌مثابه مقاومتگری که زیر شکنجه یا در بستر مرگ تن به تسلیم و ذلت سپرد یاد خواهد نمود. قسیم اخگر که افتخار مبارزه برضد رژیم جنایت‌پیشه ایران خمینی و خامنه‌ای و جانیان بنیادگرای وطنی را داشت، متاسفانه در واپسین روزهای حیاتش، با سیلی‌نزدن به روی کریم خلیلی، بر آن تعهد والای سیاسی‌اش پشت کرد و نیز با حضور بین جمعی از روشنفکران خاین و خودفروخته مثل رهنورد زریاب، منیژه باختری، پرتو نادری وغیره در دربار جنایت و خیانت عطامحمد همان جایگاهی را در تاریخ پرفاجعه ۴۰ سال اخیر سرزمین اشغال‌شده‌ی ما کمایی کرد که واصف باختری، کاظم کاظمی، سمیع حامد، اسداله حبیب، لطیف ناظمی و امثال این نوکران رژیم ایران و مافیای جهادی برای خود انتخاب کرده‌اند ...

جنبش خروشان مردم ایران علیه استبداد مذهبی شکست‌ناپذیر است!

بار دیگر مردم مبارز و آگاه ایران، علیه رژیم منفور و ستم‌پیشه «ولایت فقیه» با شهامت تمام برخاستند. ما درحالیکه از رزمندگی و تعهد زنان و مردان شریف آن کشور فروتنانه می‌آموزیم، حمایت کامل خود را از حرکت‌های مردمی ضد خونخواران مذهبی اعلام نموده در کنار آنان ایستاده‌ایم. اگر ایران سرزمین لکه‌های بدنام بشریت از نوع خمینی، خامنه‌ای، خلخالی، خاتمی، روحانی، رفسنجانی، محمدرضاشاه، شاهرودی و نظایرشان بوده است، اما در عینحال سرزمین گلسرخی‌ها، کمانگرها، احمدزاده‌ها، اشرف‌ها، جزنی‌ها، اسکویی‌ها، وکیلی‌ها، سلطانپور‌ها، فراهانی‌ها و هزاران مشعل تابان دیگر است که با خون شان عشق به انسانیت و آزادی را در صفحات تاریخ نوشتند. امروز از نیروی خون آنان است که ملتی برخاسته و رعشه بر اندام دژخیمان و خاینان انداخته است.

اتحادها و ائتلاف‌های مافیایی چپاولگران برای چیست؟

تضادهای درونی و زد و بندهای حاکمان مرتجع و ضدملی به حدی رسیده که دیگر تعفن آن مشام هر افغان باوجدان را می‌آزارد. اشرف غنی که منحیث مهره امریکا با فشردن دست خونخوارترین و بدنام‌ترین عناصر به ارگ رسید، امروز با این متحدانش درگیر گردیده فضای سیاسی جامعه را بیش از پیش متشنج ساخته است. و دردا که قربانیان اصلی این مرغ‌جنگی‌های ارگ‌نشینان مردم عام ما اند که هر روز جان باخته و در آتش و خون و ویرانی هست و بود شان فنا می‌‌گردد.

در تازه‌ترین چرخش، پلیدترین عناصر و عاملان تیره‌روزی و فاجعه جاری در وطن ما، از شمال و شرق تحت عناوین زیبای «نجات افغانستان» و «اتحاد مردمی» و... نعره بلند کرده سخنان تندی در برابر ارگ به زبان راندند. غارتگرانی چون عطا، محقق، دوستم و ضیا و مزدبگیران شان از هفته‌ها تبلیغ می‌کردند که صدهزار تن را در بلخ به جاده‌ها می‌کشانند، اما عملا با تمام پول باد کردن‌ها و اجاره کردن کارگران روزمزد شهر، نتوانستند بیش از چندصد تن را بسیج کنند که این خود رساننده آنست که ملت از این اوباشان معامله‌گر و پلید منزجر بوده آنان را به هیچ صورت نمی‌خواهند.

خیمه‌های دادخواهی یا قدرت‌طلبی جمعیت اسلامی؟

حمله انتحاری چهارراهی زنبق (۱۰ جوزای ۱۳۹۶) که باعث کشته و زخمی‌شدن بیشتر از ۵۰۰ تن شد، اعتراضات و نکوهش‌های گسترده را در داخل افغانستان و کشورهای دیگر در پی داشت. البته این فاجعه پس از کشتار فرخنده، رویدادی بود که بیشترین توجه جهانیان را به خود جلب کرد و همگی با مردم دربدر افغانستان ابراز همدردی کردند. شاید هم همین همدردی‌های جهانی و تلفات صد در صدی غیرنظامیان بود که طالبان و داعش از پذیرفتن مسوولیت این جنایت شرمیدند و دولت خیله‌خند ع و غ هم ناگزیر گروه سومی، «شبکه حقانی» را مسوول قلمداد نمود.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 105 نفر