یونسکو: افغانستان بیسوادترین کشور جهان
- رده: مقالات
- نویسنده: مریم مروه
- منتشر شده در سه شنبه، 06 دلو 1394
گزارش سال ۲۰۱۵ سازمان «یونسکو» در باره سطح آموزش و سواد در ۱۵۳ کشور، افغانستان را در پایینترین رده جدول قرار داده است. این لیست که توسط سازمان ملل متحد همهساله تنظیم میشود، میزان سواد میان اشخاصی که سن شان از ۱۵ بلند بوده را در بر میگیرد. دردا که افغانستان بعد از چند کشور افریقایی بدترین وضعیت را درین زمینه داراست.
نظر به آمار سازمان ملل متحد در حال حاضر ۶۱.۶ فیصد مردم افغانستان کاملا بیسواد اند. فقط ۳۸.۴ فیصد مردم باسواد اند که اکثریت شان فقط توانایی خواندن و نوشتن را دارند درحالیکه نظر به معیارهای جهان نوین، آن کس که آشنایی ابتدایی با استفاده کمپیوتر را نیز نداشته باشد بیسواد محسوب میگردد. ضمنا ۹۰ درصد زنان و ۶۳ درصد مردان در قریههای دورافتاده کشور از سواد بیبهره اند و این بزرگترین فاجعه در کشور ماست. ملتی که سواد نداشت در واقع ملت کور است و نمیتواند قضایا را درست درک کرده علیه آن عکسالعمل مناسب بروز دهد. قدم اول برای رهایی افغانستان، باید از باسواد ساختن ملت آغاز گردد.
با آنکه یکونیم دهه میشود از پیشرفت تعلیم و تربیه در کشور بصورت گوشخراش سخن رانده میشود، اما چرا هنوز هم وضع سواد در کشور اینچنین اسفبار است؟ از آنجاییکه دولتهای ضدمردمی از آگاهییافتن مردم هراس دارند، همواره معارف را به عناصر مرتجع و خاین واگذار میکنند که تا میتوانند ملت را به سمت جهالت سوق داده رشد فکری آنان را سد شوند. اگر اندک کار جدی درین زمینه میشد با اینهمه پولهایی به کشور واریز شد، وضعیت بدون شک تغییر جدی مینمود.
اشرف غنی در کمپاینهای انتخاباتیاش اعلانات تلویزیونی گولزننده در باره آوردن تغییرات بنیادی در سیستم معارف نشر میکرد و دومین روز ریاست جمهوریاش را هم با سر زدن به یک صنف نمایشی در جوار ارگ، جایی که پسر کرزی درس میخواند، آغاز کرد تا نشان دهد که عاشق تعلیم و تربیت است، اما عملا وزارت معارف را به یک نماینده عطای جنگسالار سپرد و طی بیش از یکسال شهامت و تعهد ندارد که فاروق وردک را به خاطر فسادش در اعلان مکاتب و شاگردان و معلمان «خیالی» پای میز محاکمه بکشاند.
دولت شاریده و پوشالی افغانستان طی پانزده سال گذشته متشکل از بنیادگرایان تنظیمی، زایدههای طالبان و روشنفکران تسلیمطلب و خودفروخته بوده و با آنکه در سطح تبلیغات هیاهو دارد، اما عملا تلاش شایسته برای رشد معارف نکرد. به همین دلیل معارف افغانستان را گاه به دست یونس قانونی شورای نظاری و زمانی هم به فاروق وردک گلبدینی میسپارد تا گند اخوانیزم خود را به کودکان و جوانان ما تزریق کنند و با گزارشهای خاینانه «مکاتب خیالی»، «معلمان خیالی»، «شاگردان خیالی» ملت را فریب دهند و از بودجه تعلیم و تربیت کودکان ما جیبهای شانرا چاق کنند. امروز هم در راس معارف افغانستان نمایندگان عطای جنگسالار قرار دارند که معلوم است کاری در زمینه انجام نخواهند داد. وقتی رهبری یک بخش حیاتی جامعه بدست چنین افراد مرتجع و فاسد باشد جای تعجب نیست که جوانان از صنف دوازده بیسواد فارغ شوند و گله گله جوانان ما جلب مدارس ارتجاع شده در آنجا به عناصر مسخشده و عاری از حس انسانی و تروریست مبدل گردند.
آنانی که با خیانت و چپاول شان مانع رشد تعلیم و تربیت کودکان ما میشوند همچون طالبان و دیگر گروههای جنایتپیشهای که ملت را قتلعام میکنند، به این وطن خاین اند. ترور فکری یک ملت خطرناکتر از کشتار جسمی آن است. کسی که زمینه تعلیم را از یک جوان یا کودک سلب میکند، در واقع باعث اضمحلال فکری ملت شده است و به تروریزم و جهالت و وحشت در کشور راه هموار کرده است.