بگومگوی رژیم خونخوار ایران با غلامان طالبش ربطی به منافع مردم ما ندارد
- رده: مقالات
- نویسنده: نوید نابدل
- منتشر شده در پنج شنبه، 04 جوزا 1402
رژیمهای ارتجاعی که بین مردم منفور اند، مترصد فرصتی میباشند که دعوایی با کشوری ایجاد گردد تا احساسات ملی مردم را شعلهور ساخته توجه آنان را ولو موقتی از فجایع داخلی بهسوی دیگری منحرف سازند. بگومگوی طالب با اربابان ایرانی شان یک دعوای ساختگی است که هردو دستگاه ارتجاعی و پلید شدیدا به آن نیازمند اند. مردم ایران و افغانستان تحت حاکمیت فاشیستی رژیمهای اسلامی روزگار سختی از سر میگذرانند و صدای اعتراض شان بلند است که فقط با سرکوب و کشتار آن را میکوشند خفه سازند. حال رژیمهای دیکتاتور این دو کشور در قضیه آب هیرمند خاکباد راه انداختهاند که یک موقع تنفس برای شان مهیا گردد.
طالبان طی بیست سال گذشته صدها بار بر زیربناهای افغانستان حمله تروریستی نمودهاند. آنان گاهی برای ویرانی بند سلما تلاش کردند و دهها بار کوشیدند جریان ساخت بند کمال خان را به اشاره رژیم سفاک خامنهای مختل سازند و طبق آمار بیش از ۲۰۰ تن از نگهبانان این بند را به قتل رسانیدند. مردم ما نباید فراموش کنند که طالبان جادههای افغانستان را با بلدوز تخریب، پلها را ویران، پایههای برق را منهدم و خلاصه تلاش نهایی شان را کردند که افغانستان را از همه زیربناهایش محروم سازند. اینان حتا بر آثار کمنظیر تاریخی ما رحم نکرده مجسمههای بودای بامیان را بهصورت دردآوری منهدم کردند. انتظار کودکانهای خواهد بود که از اینچنین گروهی که از سوی بیگانگان برای تباهی افغانستان رویکار آمده است انتظار داشت که به آبادی افغانستان پرداخته و یا از منافع ملی پاسداری نماید.
رسانههای ایران در نخستین ماههای رویکارآمدن طالبان با نشر ویدیویی خبر دادند که طالبان دروازههای بند کمال خان را بهسوی ایران گشودهاند.
طالبان همین اکنون تمامی داشتههای افغانستان را به لیلام گذاشتهاند. فراموش نمیکنیم که در نخستین روزهایی که توسط امریکا به قدرت نصب شدند کاروانهایی از وسایط نظامی را دیدیم که به سوی ایران و پاکستان فرستاده شدند. داستان تاراج منابع زیرزمینی افغانستان بخصوص برای پاکستان این روزها حتا در رسانههای اجتماعی منعکس میگردد. گسیل بیتول زغال سنگ با نرخ کاه به پاکستان و سپردن معادن ارزشمند به شرکتهای طالبی در بدل هیچ غارتگریهای طالب را برملا میسازد که از چشم مردم پنهان نیست.
درعینحال رژیم ددمنش خامنهای-رییسی که با سیاستهای جنایتکارانه، مردم ایران را با فجایع و مشکلات اقتصادی سختی مواجه ساخته است، با خیزشهای شجاعانه بخصوص زناناش مواجه است که با هیچ مقدار سرکوب و شکنجه و اعدام نتوانست جلو این موج انقلابی را بگیرد. دینمداران حاکم در ایران اما خوب بلد اند که با چه شیوههای محیلانه تبلیغاتی، عامل اصلی این بحران شدید را که گندی به نام «ولایت فقیه» است پنهان نموده و افکار عامه را بهسوی دیگری منحرف سازد.
استان سیستان و بلوچستان ایران از جمله محرومترین و ستمکشترین مناطق آن کشور اند که طی سالیان گذشته دست به قیامها و اعتراضات پیاپی زدهاند. قتلعام جوانان آزادیخواه بلوچ و این روزها اعدام دهها جوان رشید این دیار به دست آخوندهای جنایتپیشه باعث گردید که این دستگاه غدر و کشتار بیشتر منفور گردد. حال رییسی طی سفری به آنجا، خواست بحران کمآبی را که نتیجه بیبرنامگی و فساد در مدیریت آبهای ایران از سوی رژیم است به نرسیدن حقابه دریای هیرمند ربط دهد. با این کار خواست از یکسو چهره غمخوار مردم سیستان و بلوچستان به خود بگیرد و ثانیا یک بگومگوی تبلیغاتی با افغانستان راهاندازی نماید تا برای مدتی جو حاکم کشتار و جنایت و قتلعامها به فراموشی سپرده شود.
پدروکیل طالبان، زلمی ذلیلزاد نیز با استفاده از هر فرصتی میکوشد از چوچههای حراماش قباحتزدایی نموده با شعور مردم ما بازی نماید. در ماجرای آب هیرمند نیز این شیاد صدا بلند نموده گفت «طالبان بهطور شگفتانگیزی نسبت به این موضوع خویشتندارانه و دولتمردانه رفتار میکنند.»!
باید مواظب باشیم و فریب طالب را در لباس ملیگرایی نخوریم. اینان بخصوص از طریق شبکههای اجتماعی و حسابهای تقلبی و یا هم از طریق لابیگران بیشرم اروپانشین شان میکوشند بر گذشته ننگین شان چونه پاشیده خود را غمخوار و حامی منافع مردم وانمود سازند.
با تاکید باید گفت نیروی ساخته بیگانگان که از آیاسآی و سیآیای و امای۶ دستور میگیرد هرگز حافظ منافع مردم افغانستان شده نمیتواند، اینان فقط در سطح حرف و برای خرسازی مردم چیزهایی میگویند و بس. بر طالب و طالبانیزم در هر لباسی باید چلیپای سرخ کشید و فقط در پی واژگونی آن با استفاده از هر وسیله ممکن بود.
میلیاردها متر مکعب آب هم خون خدانور لجهای و هزاران جوان جانباخته ایران به دست رژیم خونآشام این سرزمین را پاک نمیتواند.