کشمکش درونی حزب «گلم جم»، سرنوشت محتوم تمامی احزاب جنایتکار
- رده: مقالات
- نویسنده: احمد میلاد
- منتشر شده در دوشنبه، 30 دلو 1391
احزاب جنگسالار که طی یازده سال گذشته هرکدام داد از دموکراسی میزنند در عمل بویی از دموکراسی را در خود نداشته و صحنه زورمداری و زدوبند های شدید و خونین میباشند. «حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان» یا به گفته مردم «حزب گلم جم» یکی از این احزاب است که بارها کشمکش های درونی اش حتی به کشت و خون و رسوایی کشیده است. کشته شدن رسول پهلوان، پیوستن جنرال ملک به طالبان و غیره نمونه هایی از پیامد های تخاصم رهبران حزب در گذشته بوده اند.
درین روزها یکبار دیگر تنش ها در سطح رهبری این حزب بالا گرفته است. دوستم شخصا سید نور الله سادات رئیس حزب را برکنار نموده به جایش عزیزالله کارگر را به حیث سرپرست جدید جنبش تعیین نموده است. سید نورالله و ٩ تن دیگر حتی از شورای مرکزی حزب نیز اخراج شده اند.
سيد نورالله در سخنانی که از رسانه های افغانستان پخش شد با ابراز خشم اعلام نمود که دوستم علیه او به زورگویی پرداخته و اگر از مداخله غیرقانونی در امور حزب دست بردار نشود او به افشای جنایات او خواهد پرداخت! آقای سادات به این سوال جوابی ندارد که وقتی از عمق جنایات و آدمکشی های شخص دوستم مطلع است بازهم چطور بیش از سی سال است که با یک «جنایتکار» در یک حزب کار میکند. البته مردم پاسخ به این سوال را به خوبی میدانند که نورالله همانند استادش تربیت یافته «خاد» بدنام رژیم پوشالی روس بوده و در آدمکشی و ویرانگری از مسکو جواز دریافت نموده است بنا کار با جنایتکاران برایش گواراست.
حزب جنبش از نوکران ترکیه در افغانستان است که در ضمن با روسیه، ازبکستان و ترکمنستان نیز روابط تنگاتنگ دارد. ترکیه که میداند دوستم یک فرد جاهل و بیسواد است و توانایی رهبری و آیندهای ندارد، میکوشد که یک فرد نسبتا آموزش دیده و توانا را جاگزین او سازد چیزیکه دوستم آنرا درک کرده و مقابلش سخت جانی میکند.
در سند محرم مورخ ٤ جنوری ٢٠٠٩ سفارت امریکا در کابل که از طریق ویکیلیکس بیرون داده شد آمده است:
عالم ساعی والی جوزجان با عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه
ساعی به مثابه یکی از مهره های ترکیه تلاش داشت جلو حزب جنبش را بدست گیرد.
«جنبش عمدتا از جانب دولتهای ترکیه و ازبکستان کمک مالی دریافت میکند... به گفته بازمحمد جوزجانی، ترکیه از طریق سفارتش در تاشکند به رهبران جنبش پول نقد پرداخت میکند.... مقامات ترکیه بصورت فعالانه جامعه ترک تبار و کرزی را تشویق میکند که نورالله را به حیث رهبر جنبش به رسمیت بشناسند... ترکها کمکهایشان به تلویزیون آینه را در مسیری تغییرجهت داده اند که کنترول آنرا بیشتر به نورالله واگذار نمایند.... بخش عمده پولها در اختیار نورالله قرار میگیرد اما برادر دوستم عبدالقادر دارایی حزب در کابل را در چنگ دارد. ترکیه تلاش دارد که نفوذ دوستم را در حزب محدود سازد... »
در سند بالا از جمله پریشانی ترکیه از «میبارگی شدید» و «دمدمی مزاج» بودن دوستم یاد شده است که آنان را به فکر تغییر رهبری جنبش انداخته است.
در سند دیگری از سفارت امریکا مورخ ٢٨ جنوری ٢٠٠٨ که در سایت ویکیلیکس انتشار یافته آمده است:
«قنسل ترکیه در مزار میگوید دولت ترکیه تلاش دارد که توازن میان دوستم و نورالله را نگهدارد. ترکیه شدیدا بالای رهبری نورالله سرمایه گذاری میکند.»
در سال ٢٠٠٦ نیز جنجال بر سر رهبری جنبش باعث گردید که دوستم شخصا فیض الله ذکی، سخنگوی کنونی جنبش را لت و کوب نموده بیحیثیت سازد.
اسدالله اوگوز، خبرنگار مستقر در استانبول در مقالهای به خشم ترکیه در ناتوانی دوستم برای پیشبرد اهدافش در افغانستان و حیف و میل کمک هایش از جانب او پرداخته در ضمن کشمکش های داخلی حزب و جریان لت و کوب ذکی را مفصلا شرح داده است:
«جنگ قدرت میان دوستم و کرزی و کاهش محبوبیت دوستم در شمال، دولت ترکیه را با مشکل جدی مواجه ساخته بود. ازینرو ترکیه در پی تغییر رهبری حزب جنبش اسلامی گردید. استخبارات و وزارت خارجه ترکیه تصمیم گرفتند که فیض الله ذکی را که از افراد نزدیک به دوستم بود به رهبری حزب جنبش تعیین کنند. وقتی مقامات ترکیه به کابل رسیدند، آنان به ذکی اطمینان دادند که از این تغییر رهبری پشتیبانی میکنند، او قبول کرد که رهبری حزب جنبش را بپذیرد.
اما از طریقی دوستم از این جریان مطلع میشود و ذکی و شاکر کارگر از افراد مهم خود را به شبرغان فرامیخواند. کارگر از رفتن ابا میورزد اما ذکی که مطمئن بود ترکیه امنیت او را تامین میکند، به شبرغان رفت. اما او خبر نداشت که دوستم قسم خورده بود که او را به سختی مجازات نماید. به گزارش منابع مخفی، عساکر دوستم به لت و کوب شدید او پرداختند و خود دوستم که نتوانست قهرش را کنترول نماید چندین سیلی به روی او حواله کرد. بعد به امر دوستم، سربازانش ذکی را مورد تجاوز جنسی قرار دادند چیزی که در افغانستان شرم آور ترین جزا پنداشته میشود.
ذکی برای تداوی به تاشکند فرستاده شد و وقتی به کابل برگشت یکی از مقامات ترکیه به دیدارش رفت که ذکی به او گفت: شما مرا در برابر شیر انداختید و دریده شدن من به وسیله او را تماشا کردید.»
قبول سگدوی برای دوستم و غنیمت شمردن کرسی سخنگوی حزب توسط ذکی باوجود بیآبرو و ذلیل شدنش رساننده این امر است که تمامی عناصر فروخته شده و ضدملی به آسانی غیرت و وجدان شانرا در گرو دالر و مقام گذاشته پست زیستن را ترجیح میدهند.
از آنجاییکه رهبران احزاب مزدورپیشه افغانستان به آسانی در برابر پول و مقام خرید و فروش میشوند، اینان هیچگاهی برای مدت طولانی با هم جور آمده نمیتوانند و پیاپی طرف بدل میکنند و هرچند گاهی به جان همدیگر میافتند.
دوستم که زمانی به حداقل هفت ولایت شمال کشور حکمرانی داشت، فعلا آنچنان ناتوان شده که مجبور میشود با رقبای دیرینش عطا و محقق ائتلاف تشکیل دهد. عطا هم برای تثبیت موقعیت و بلند بردن قیمتش در بازیهای آتی انتخاباتی با دوستمی که زمانی او را «ظالم»، «مستبد»، «فاسد»، «دزد نامی»، «چپاولگر» و «بدتر از طالبان» نامیده بود دست دوستی داد.
کرزی که برای آینده اش اتحاد جانیان شمال را به حالش مناسب نمیداند، تلاش نموده تا حزب جنبش را پارچه پارچه کند و بدنه بزرگ آن را بسوی خود جلب کند. سید نورالله و محمد عالم ساعی والی جوزجان از افراد مهم جنبش اند که به سوی کرزی تمایل داشته میکوشند اعضای دیگر این حزب را نیز بسوی کرزی بکشانند چیزی که یکی از عوامل طرد شان بوسیله دوستم گردیده است.
فعلا جنبش از نظر تشکیلاتی و سیاسی دچار سردرگمی است. دوستم با پیش کشیدن باتور و بهادر دو فرزندش که ارثیه دار کارنامه سیاه پدر هستند، تضاد در درون کادر های رهبری جنبش بر سر انتخاب رهبر را حدت بخشیده است. او «بنیاد دوستم» را به منظور فریب توده ها و مطرح ساختن باتور که آموزش دیده ترکیه است توسط بیشخصیت ترین افراد بنام جوانان جنبش براه انداخت. زیرا از یک طرف خود او دیگر از آن توان و اتوریته در میان حامیان و هواخواهانش برخوردار نیست از جانب دیگر با انشعابات و انفصالات پیهم جنبش نسبت به دیروز فوقالعاده تضعیف گردیده و میدان مانور سیاسیاش نیز محدود شده است.
دوستم در نظر داشت امسال کنگره جنبش را دایر نماید اما بنابر ملحوظات بالا و کشیدگی های عمیق قادر به این کار نشد و مجبورا به رسم دیکتاتور ها با یک فرمان سید نور الله و چند تن دیگر را به دور پرتاب کرد تا تفوقش را در این حزب جنایتکار و ضدملی حفظ نماید.
سید نورالله با حمایت تاشکند خود را رهبر جنبش قلمداد میکرد و چندان روابط نیک با دوستم نداشت. ثانیا محمد عالم ساعی والی فعلی جوزجان با حمایت ترکیه دعوای رهبری جنبش را دارد چنانچه اخیرا در بعضی سایت ها و شبکه های اجتماعی اعضای موسس حزب جدیدی به نام «جنبش مردم افغانستان» را تحت رهبری خودش به نشر سپرده است. او به عنوان سرسخت ترین رقیب سیاسی دوستم نزد باداران پان ترکیستاش بحساب میرود چنانچه چندین بار با دوستم شاخ به شاخ نیز شده است.
دوستم میکوشد پسرش باتور را که در دامان باداران ترکیش تربیت یافته منحیث جانشین اش مطرح سازد.
شاخه خود دوستم با پسرانش حلقه مزدوری ازبکستان، روسیه، ترکمنستان، ترکیه و امریکا را به گردن دارد. چنانچه روزنامه «تایمز» به نقل از چندین مقام رسمی امریکا در قبال نوکری او مینویسد: «جنرال دوستم از سازمان سيا حقوق دریافت میکرد و شبه نظامیان او از نزدیک با نیروهای ویژه ایالات متحده امریکا در سال ٢٠٠١ کار میکردند.»
این تنها حزب جنبش نیست که این روز ها در حال انشعاب و سردرگمی است. این سرنوشت محتوم تمامی احزاب و نهاد هاییست که نه بر اساس نیاز جامعه بلکه برای معامله گری ها و منافع شخصی و گروهی یک اقلیت سودجو و خاین عرض اندام کرده اند.
این وضعیت دامنگیر حزب جمعیت اسلامی نیز گردیده است. صلاح الدین ربانی، عطا محمد و حفیظ منصور سه چهرهای اند که هرکدام برای به چنگ آوردن مقام رهبری این حزب کله میشکنند. به دنبال کشته شدن ربانی حزب جمعیت چند پارچه شده و تنها به گونه سمبولیک فعالیت دارد و اختلافات به حدی سنگین است که حتی نمیتوانند کنگره حزب را دایر نموده رهبر جدید را برگزینند.
پس از انتصاب صلاح الدین ربانی به حیث رئیس شورای عالی صلح عملا او زیر بیرق کرزی درآمد و در تضاد با منافع دیگر جمعیتی های مخالف کرزی قرار گرفت. عطا محمد از آنجاییکه در گذشته جمعیت از نام و نشان خوبی برخوردار نبوده تا هنوز قادر نشده هم حزبی هایش را قناعت دهد تا او را به حیث رهبر انتخاب کنند. بیشتر جمعیتی ها او را فرد خودخواه و سودجو میدانند. از حفیظ منصور هم به عنوان فردی در جمعیت یاد میشود که مشتاق تئوری صادر کردن فیلسوفمآبانه است اما در عمل کاراییای ندارد.
این کش و گیر های معامله گران سیاسی و ستمکاران هنوز در آغاز کار است. با آغاز نام نویسی کاندیدان انتخابات، جناح بندی ها و کشکمش های شدید تر و مفتضح تر را شاهد خواهیم بود و در نهایت دالر و دستان پس پرده باداران خارجی اینان موقعیت هرکدامشان را مشخص خواهد کرد.