- توضیحات
- نویسنده: شاکر از فراه
- رده: گزارشها

فراه در غرب افغانستان و هممرز با ایران، یکی از ناامنترین ولایات درسطح کشور است که همه روزه باشندگان بیدفاعش بیچون و چرا قربانی دسیسههای خاینانهی جنگافروزان ویرانگر میشوند.
در این ولایت دورافتاده در کنار فقر کشنده و بیثباتی و ناامنی جاری، مردمانش بارها شاهد تلفات گسترده بمباردمان نیروهای اشغالگر، قتلهای دستجمعی و سربریدنهای گروهی، حملات انتحاری، ربودن اطفال و تیرباران فرزندان کارگر خویش توسط جیرهخواران طالبی و غیرطالبی بودهاند.
- توضیحات
- نویسنده: زلمی
- رده: گزارشها

اکثریت مردم افغانستان در فقر مطلق بسر میبرند. بر اساس گزارش ٢٤ اگست ٢٠١٤ «کلید گروپ»، ١٢ میلیون افغان با عاید کمتر از ٤٥ سنت (حدود ٢٥ افغانی) در روز زندگی میکنند. وضعیت کودکان افغان بیش از دیگران اسفناک است. دولت افغانستان «کنوانسیون حقوق کودک» را در ۱۹۹۴ امضا نموده، در «کمیسیون (نا)مستقل حقوق بشر افغانستان» کمیشنری برای حقوق کودکان معاش دریافت میکند و حتا وزارتخانهای برای بهبود وضعیت کودکان موظف است. اما تمام این اقدامات در سطح حرف بوده، فعالیت این نهادها به «پالیسیسازی»، انتشار گزارشهای زیبا و پرداخت معاش چندین هزار دالری به مشاوران خارجی خلاصه میشود. در عمل، اطفال این سرزمین از مشقت های دردناک رنج میبرند و کودکان خیابانی بیش از همه آسیبپذیر اند.
- توضیحات
- نویسنده: الفت
- رده: گزارشها

خادم حسین، پیرمرد ۷۵ ساله از جمله دهقانان فقیر یکهولنگ است که بیشتر عمر خود را در کشت و کار بر زمین دیگران سپری کرده تا لقمه نانی برای فامیل ۶ نفره خود به دست بیآورد. اما در این اواخر بنابر کاهش نرخ حاصلات زراعتی، دیگر نتوانست با کار در زمین، نان بخورنمیر خانواده خویش را پیدا کند، بناً مجبور شد مانند هزاران خانواده دیگر رخت سفر از روستا ببندد و روانه شهر بامیان شود.
خادم حسین فعلا در دره اژدر در یک خانه بدون چهاردیواری و آب زندگی میکند. او میگوید که در آرزوی لقمه نانی به شهر آمد ولی در اینجا وضعیت بدتر از قریهاش است. حسین مجبور میشود که دو پسر نوجوانش را از مکتب بکشد تا در کنارش کار کنند. آنان مصروف خشتزنی هستند.
- توضیحات
- نویسنده: کاوه عزم
- رده: گزارشها

رمضان، مرد ٥٣ ساله که در دوران داوود خان از صنف هشت مکتب فارغ گردید. بنابر تبعیض ملیتی در آن زمان نتوانست وظیفه دولتی اجرا کند، بناً از روی ناچاری به پاککاری و بارکشی پرداخت تا به فامیلش کمک کند و بعدها در یک دکان قصابی شاگرد شد. رمضان بزرگترین فرزند پدر بود که پس از وفات وی، مسوولیت خانواده بر دوش او افتاد. رمضان میگوید که شبها از دکان قصابی مقداری چربی و شکمبه و روده به خانه میآورد تا فامیلش آن را بخورد و شکم شان سیر شود و به همین منوال شب و روز را سپری میکردند.
پس از سرنگونی دولت داوود و رویکارآمدن ترهکی، اوضاع افغانستان دیگر هم بدتر و وخیمتر گشت. اکثر مخالفان رژیم مزدور به بهانه اشرار و ضد دولت شکنجه و اعدام شدند. رمضان میگوید که در آن وقت با ترس و لرز زندگی داشت: «هر روز فکر میکردیم فردا نوبت ما است که یا به زندان برویم و یا هم به جبهه جنگ فرستاده خواهیم شد.» به تعقیب آن تجاوز روسها، آتش جنگ را دیگر هم دامن زد و عرصه زندگی را بر مردم فقیر و بیبضاعت تنگ کرد. او میافزاید: «ما میگفتیم که در هیچ جای دنیا شاید به این اندازه وحشت و ظلم نباشد، نخواهد تکرار شد ولی ما اشتباه فکر میکردیم.»
- توضیحات
- نویسنده: ذکریا
- رده: گزارشها

وایگل قریه فقیرنشین مربوط ولسوالی دره نور ولایت ننگرهار است. این قریه با طبیعت زیبا و هوای صاف توسط کوههای بلند محاصره شدهاست. وایگل در دور افتادهترین نقطه این ولسوالی (همسرحد با دره پیچ نورستان) قرار دارد. قریههای همجوار آن عبارت اند از دودورک، جانشیگل، شامش، کندک، شیمل، اتران و ستن. مردم وایگل به زبان پشهیی تکلم میکنند و از هر نوع حقوق و خدمات بشری محروم هستند. آنان برای خریداری ضروریات زندگی باید حداقل ٢ ساعت در راههای صعبالعبور و پر پیچ و خم پیادهروی کنند تا به بازار ولسوالی دره نور برسند.
- توضیحات
- نویسنده: کاوه عزم
- رده: گزارشها

یکی از مشخصات نظامهای مافیایی این است که جنایت و فساد و غارتی که به مقیاس بزرگ باشد، آزاد است و عاملان آن از مصونیت کامل برخوردار اند، قانون تنها بر آنانی اعمال میگردد که نه پول دارند، نه زور و نه هم نمایندهای در دولت. در سیزده سال حاکمیت مافیایی کرزی که لقب «فاسدترین دولت تاریخ افغانستان» را به خود اختصاص داد و در سطح جهان هم مقام اول را از آن خود کرد، عدالت بهصورت موحش قربانی گردید. در این مدت هیچ فاسد و غارتگر و جنایتکار اصلی محاکمه نشد، اما مردم عام ما بهخاطر کوچکترین مسایل در محاکم گندیده زجر کشیدند.
به یک نمونه دردآور بیعدالتی و ستم استخوانسوز در این کلیپ توجه کنید:
- توضیحات
- نویسنده: احمر
- رده: گزارشها

در ۲۰ جون ۲۰۱۴، دفتر «کمیساریای عالی ملل متحد برای مهاجرین – یو.ان.ایچ.سی.ار» گزارش «هزینه انسانی جنگ» را به نشر رسانید که در آن از دربدری بیشتر از ۵۱ میلیون انسان در سرتاسر جهان صحبت میکند. این بالاترین رقمی است که از جنگ جهانی دوم تا به حال (۲۰۱۳) درج شدهاست. در شروع این گزارش آمده:
«تا پایان ۲۰۱۳، ۵۱.۲ میلیون تن در سراسر جهان بنابر زجر، منازعه، خشونت عمومی و نقض حقوق بشر مجبور به بیخانمانی شدهاند. ۱۶.۷ میلیون شان مهاجران هستند... این رقم جهانی شامل ۳۳.۳ میلیون بیجاشدگان داخلی و در حدود ۱.۲ میلیون پناهجویان نیز میگردد. اگر این ۵۱.۲ میلیون ملتی میبودند، آنان بیست و ششمین کشور پرنفوس جهان را میساختند.»
- توضیحات
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- رده: گزارشها

بازهم وطن ما و بخصوص توده های فراه، یکی از مبارزان و غمخواران راستین شانرا از دست دادند. «حزب همبستگی افغانستان» درگذشت ملک محمدالدین، از شخصیت های نجیب، ملی و آزادیخواه کشور را به آگاهی دوستان و هواخواهانش رسانیده بدین مناسبت مراتب تسلیت عمیق و پردردش را به خانواده، بازماندگان و راهیان وی تقدیم میدارد.
حاجی ملک محمدالدین الکوزی فرزند الحاج جمعه خان الکوزی در سال ۱۳۰۱ خورشیدی، در قریه کهدانک ولایت فراه، در دامن خانواده دهقان متوسطی چشم به جهان گشود. او در سال ۱۳۱۰ شامل مکتب شیخ ابونصر فراهی گردید. تعلیمات ابتدایی خویش را در همین مکتب به پایان رسانید.
حاجی ملک محمدالدین از جوانی تا آخرین لحظات عمر انسان خوش اخلاق، مهربان و وطن دوست بود به همین لحاظ از همان آوان جوانی از سوی اهالی کهدانک بحیث ملک و ریش سفید قوم انتخاب گردیده و همیشه صادقانه قضایای مردمی را حل و فصل مینمود.
- توضیحات
- نویسنده: ذکریا
- رده: گزارشها

بالادوری قریهای عقبمانده و فراموششده در ۱۰ کیلومتری شهر پلخمری ولایت بغلان است. باشندگان این قریه عمدتا مصروف زراعت و مالداری میباشند. در دوران جنگهای داخلی افرادی مانند ملا علم، صوفی پاینده، منک، تور، اسماعیل که از قومندانان برجسته حزب اسلامی هستند، بر این قریه حکمروایی میکردند. برای نجات از ظلم و وحشت این قومندانان، تعداد زیادی از مردم خانه و کاشانه شان را ترک کرده، راهی پاکستان شدند. در سگجنگیهای حزب اسلامی، مردم بیشترین تلفات و خسارات را متحمل شدند. این قومندانان بیشتر از نیم حاصلات مردم را به نام عشر و به زور تفنگ برای خود شان جمع میکردند. زمین و جایداد خانوادههایی که به پاکستان مهاجر شده بودند توسط همین قومندانان غصب گردیدند.
- توضیحات
- نویسنده: کاوه عزم
- رده: گزارشها

غلام رسول که ۵۰ سال عمر دارد، فقر و گرسنگی در چهره چینخورده و لبان خشکش از دور نمایان است. او باشنده دشت برچی و یگانه نانآور فامیل ۹ نفره است. او که یک پایش معیوب است، با فروش نصوار تلاش دارد تا برای اولادهایش یک لقمه نان پیدا کند.
غلام رسول بهمثل هزاران تن فقیر و بینوای دیگر، شب و روز را به بسیار دشواری سپری میکند. او درمورد زندگی خود چنین میگوید:
«در خانه ۹ نفر هستیم. سه روز پیش، ۱۰۰ پوری نصوار گرفتم ولی تا هنوز ۲۰ پاکت آن هم فروخته نشده. در هر پاکت برایم ۱ افغانی میماند. دیشب هم اولادهایم گرسنه خوابیدند. بالاخره امروز مجبور شدم از همسایه، سه نان قرض بگیرم و تمام ما یک یک لقمه خوردیم و پشت کار برآمدم.»
مقالات برگزیده
مقالات رسیده
هنر و ادبیات
از صفحات تاریخ ما
تعداد مهمانان حاضر: 214 نفر